مافیایی جذاب من پارت ۲
مافیایی جذاب من پارت ۲
خلاصه تهیونگ رفت بیرون
ویو ا/ت
از زبون اون پسره فهمیدم که اسم اون که خواست بهم نزدیک بشه تهیونگ اسم اون پسره که منو از بیابم خرید رو نمیدونم بقیه بهش میگن ارباب [ا/ت خدایی خیلی خنگی 🤣]
ویو کوک
رفتم بیرون رفتم توی دفترم دلم میخواست یک گوشمالی به اون دختر بدم تا یکم از انتقام رو اجرا کرده باشم
ویوا/ت
بعد از ۳۰ مین اون پسره اومد اومد داخل و گفت
ببین دختره بدرد نخور تو از این به بعد اینجا خدمتکار من میشی هروزو باید کل عمارت رو تمیز کنی باید برام قهوه بیاری فقط خودت غذا درسن میکنی کمکم دست هم نداری داخل حیاط هم استخر رو هر روز میخوری قبل از اینکه بیام هم باید غدا روی میز آماده باشه
اینجا بهم میگی ارباب
حق بیرون رفتن از این عمارت رو نداری
توی عمارت فوضولی نمیکنی
و حق رفتن توی دفترم رو نداری
ا/ت تو با چه جراتی بهم دستور میدی عوضی بدنخور
کوک:از این حرفش عصبانی شدم و کمربندم رو در اوردم و تا تونستم زدمش
ویو ا/ت
دیگه جونگ واسم نمونده بود و ادن همش میزدم گه غش کردم
ویو کوک
یو دفعه دیدم غش کرد و غرق خون بود نگرانش شدم و گفتم بع تهیونگ سریع زنگ بزنه به دکتر پارک تا بیاد
ویو تهیونگ
نباید میزاشتم کوک ا/ت رو بزنه دلم میخواست کوک رو خفه کنم من واقعا عاشق ا/ت شدم خلاصه سریع زنگ زدم دکتر پارک بیاد
ویو کوک
یعد از ۳۰ مین دکتر پارک اومد سریع رفت ا/ت رو باندپیچی کنه منم نگران ا/ت بودم برآید استایل بغلش کردم و بردمش پیش دکتر پارک
دکتر پارک : جونگ کوک تو بیرون باش تا من ا/ت رو باندپیچی کنم
ویو ا/ت
کم کم بهوش اومدم و بلاخره فهمیدم اسم اون پسره جونگ کوک اسمش برام آشنا بود قبلا وقتی بچه بودم بابام درموردش صحبت میکرد
ولی یک دفعه یاد کار هایی که بهم گفته بود افتادم و سریع زدم زیر گریه 😭😭😭😭
ویو دکتر پارک
بائو به اون دختر بگم که بائو چیکار کنه چون خط قرمزش رو رد کنه بدتر از اون سرش میاره
دکتر پارک : ببن دختر از من به تو نصیحت روی اعصاب جونگ کوک نرد چون بدتر از این هم سرت میاره چون داره انتقام پدرت رو از تو میگره
بع دکتر گفتم
انتقام چی
گفت
وقتی جونگ کوک ۸ سالش بود پدر تو پدر و مادر جونگ کوک رد کشت و حالا داره انتقام میگره
من که همینجوری مونده بودم امکان نداره پدر من قاتل باشه
که یک دفعه دکتر پارک
گفت ببین تو فقطمیتونی به کوک کمکم کنی باهاش مهربون باش چون تو براش مهمی اگه براش مهم نبودی نمیگفت دکتر شخصیش بیاد تو رو درمان کنه پس مواظب باش
این رو گفت و رفت بیرون
برای پارت ۲۰ لایک بکمین توی کامنتا هم بگین چطور بود دوست داشتین
خلاصه تهیونگ رفت بیرون
ویو ا/ت
از زبون اون پسره فهمیدم که اسم اون که خواست بهم نزدیک بشه تهیونگ اسم اون پسره که منو از بیابم خرید رو نمیدونم بقیه بهش میگن ارباب [ا/ت خدایی خیلی خنگی 🤣]
ویو کوک
رفتم بیرون رفتم توی دفترم دلم میخواست یک گوشمالی به اون دختر بدم تا یکم از انتقام رو اجرا کرده باشم
ویوا/ت
بعد از ۳۰ مین اون پسره اومد اومد داخل و گفت
ببین دختره بدرد نخور تو از این به بعد اینجا خدمتکار من میشی هروزو باید کل عمارت رو تمیز کنی باید برام قهوه بیاری فقط خودت غذا درسن میکنی کمکم دست هم نداری داخل حیاط هم استخر رو هر روز میخوری قبل از اینکه بیام هم باید غدا روی میز آماده باشه
اینجا بهم میگی ارباب
حق بیرون رفتن از این عمارت رو نداری
توی عمارت فوضولی نمیکنی
و حق رفتن توی دفترم رو نداری
ا/ت تو با چه جراتی بهم دستور میدی عوضی بدنخور
کوک:از این حرفش عصبانی شدم و کمربندم رو در اوردم و تا تونستم زدمش
ویو ا/ت
دیگه جونگ واسم نمونده بود و ادن همش میزدم گه غش کردم
ویو کوک
یو دفعه دیدم غش کرد و غرق خون بود نگرانش شدم و گفتم بع تهیونگ سریع زنگ بزنه به دکتر پارک تا بیاد
ویو تهیونگ
نباید میزاشتم کوک ا/ت رو بزنه دلم میخواست کوک رو خفه کنم من واقعا عاشق ا/ت شدم خلاصه سریع زنگ زدم دکتر پارک بیاد
ویو کوک
یعد از ۳۰ مین دکتر پارک اومد سریع رفت ا/ت رو باندپیچی کنه منم نگران ا/ت بودم برآید استایل بغلش کردم و بردمش پیش دکتر پارک
دکتر پارک : جونگ کوک تو بیرون باش تا من ا/ت رو باندپیچی کنم
ویو ا/ت
کم کم بهوش اومدم و بلاخره فهمیدم اسم اون پسره جونگ کوک اسمش برام آشنا بود قبلا وقتی بچه بودم بابام درموردش صحبت میکرد
ولی یک دفعه یاد کار هایی که بهم گفته بود افتادم و سریع زدم زیر گریه 😭😭😭😭
ویو دکتر پارک
بائو به اون دختر بگم که بائو چیکار کنه چون خط قرمزش رو رد کنه بدتر از اون سرش میاره
دکتر پارک : ببن دختر از من به تو نصیحت روی اعصاب جونگ کوک نرد چون بدتر از این هم سرت میاره چون داره انتقام پدرت رو از تو میگره
بع دکتر گفتم
انتقام چی
گفت
وقتی جونگ کوک ۸ سالش بود پدر تو پدر و مادر جونگ کوک رد کشت و حالا داره انتقام میگره
من که همینجوری مونده بودم امکان نداره پدر من قاتل باشه
که یک دفعه دکتر پارک
گفت ببین تو فقطمیتونی به کوک کمکم کنی باهاش مهربون باش چون تو براش مهمی اگه براش مهم نبودی نمیگفت دکتر شخصیش بیاد تو رو درمان کنه پس مواظب باش
این رو گفت و رفت بیرون
برای پارت ۲۰ لایک بکمین توی کامنتا هم بگین چطور بود دوست داشتین
۱۶.۸k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.