راه باز گشت پارت ۲۰
راه باز گشت پارت ۲۰
ویو ا.ت
دستی دور کمرم احساس کردم فک کردم جیمینه ولی وقتی برگشتم و نگاش کردم یه پسر بود ازش دوری کردم هعی میومد نزدیک تر خواستم بلند بشم که دور کمرمو گرف
ا. چیکار میکنی الدنگ
الدنگ. او با ددیت اینطوری حرف میزنی بیب
ا. خفه شو عوضی تو کی باشی
نخواستم جیمین بفهمه که شر بشه داشتیم دعوا میکردیم که
ویو جیمین
کوک داشت حرف میزدو ما هم گوش میدادیم که دیدم یکی داره ا.ت رو اذیت میکنه
ج. هعی ته کوک انگار دعوا داریم
ته و کوک یه نگاه به هم کردن (نیشخند)
ج. هوی هوی هوی الدنگ
ا. وای یا خدا گف این لباسو نپوشم الان شر میشه (ذهنش)
ج.میدونم خشگله ولی برا منع
یارو الدنگ. عه اشتباه فکر میکنی
یهو جیمین یه مشت زد تو پوز طرف افتاد روش دست به یقه شد همه به هم ریختن دعوا شد ته کوک رفتن سه طرف دیگ دعوا منم سعی میکردم جیمینو ازش جدا کنم
ج. تو دخالت نکن بریم خونه برا توهم دارم (عربده)
منم ساکت شدم با لیسا داشتیم دعوا نگاه میکردیم (منو ستایش وقتی تو خیابون دعوا میشه 😂🗿)
که یهو دیدم الدنگه با شیشه سوجو زد تو سر جیمین جیمینم افتاد یه لحظه خون جلو چشامو گرفت یکی از صندلی های بار رو بلند کردم کوبیدم به سر پسره همه نگاهشون اومد سمت من که منم دویدم سمت جیمین
همونجوری که رو زمین بود بغلش کردم
ا. هق هق هق همش تقصیر هق ممممن هق بود هق بلند شو هق
ریس بار اومد همه رو انداخت بیرون کوک جیمینو بغل کرد و رفتیم خونه ی من همه مست بودن جز من همه و تو یکی از اتاقا خوابشون برد
رفتم جعبه کمک های اولیه رو برداشتم و سر جیمینو بستم تو تخت خودم با هم خوابیدیم با همون لباسا البته من خوابم نبرد تا صبح گریه کردم نمیدونم کی خوابیدم و دانشگاه نرفتیم 🗿
ویو ا.ت
دستی دور کمرم احساس کردم فک کردم جیمینه ولی وقتی برگشتم و نگاش کردم یه پسر بود ازش دوری کردم هعی میومد نزدیک تر خواستم بلند بشم که دور کمرمو گرف
ا. چیکار میکنی الدنگ
الدنگ. او با ددیت اینطوری حرف میزنی بیب
ا. خفه شو عوضی تو کی باشی
نخواستم جیمین بفهمه که شر بشه داشتیم دعوا میکردیم که
ویو جیمین
کوک داشت حرف میزدو ما هم گوش میدادیم که دیدم یکی داره ا.ت رو اذیت میکنه
ج. هعی ته کوک انگار دعوا داریم
ته و کوک یه نگاه به هم کردن (نیشخند)
ج. هوی هوی هوی الدنگ
ا. وای یا خدا گف این لباسو نپوشم الان شر میشه (ذهنش)
ج.میدونم خشگله ولی برا منع
یارو الدنگ. عه اشتباه فکر میکنی
یهو جیمین یه مشت زد تو پوز طرف افتاد روش دست به یقه شد همه به هم ریختن دعوا شد ته کوک رفتن سه طرف دیگ دعوا منم سعی میکردم جیمینو ازش جدا کنم
ج. تو دخالت نکن بریم خونه برا توهم دارم (عربده)
منم ساکت شدم با لیسا داشتیم دعوا نگاه میکردیم (منو ستایش وقتی تو خیابون دعوا میشه 😂🗿)
که یهو دیدم الدنگه با شیشه سوجو زد تو سر جیمین جیمینم افتاد یه لحظه خون جلو چشامو گرفت یکی از صندلی های بار رو بلند کردم کوبیدم به سر پسره همه نگاهشون اومد سمت من که منم دویدم سمت جیمین
همونجوری که رو زمین بود بغلش کردم
ا. هق هق هق همش تقصیر هق ممممن هق بود هق بلند شو هق
ریس بار اومد همه رو انداخت بیرون کوک جیمینو بغل کرد و رفتیم خونه ی من همه مست بودن جز من همه و تو یکی از اتاقا خوابشون برد
رفتم جعبه کمک های اولیه رو برداشتم و سر جیمینو بستم تو تخت خودم با هم خوابیدیم با همون لباسا البته من خوابم نبرد تا صبح گریه کردم نمیدونم کی خوابیدم و دانشگاه نرفتیم 🗿
۸.۴k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.