پارت ۱۵
آرمین. معذرت میخوام ببخشید دختر کوچولوم مجبور شدم
ات. یه اسنپ بگ..... بگیر... برام... میخوام برم خونه
آرمین. من چجوری تورو با این حال ول کنم
ات. شروع کرد به جیغ کشیدن ، دستاش ناتوان شده بود و با همین دستا مشت میزد به سینه ی آرمین هیچی نمیگفت و فقط نگام میکرد ، داشتم جیغ و داد میزدم که به سمتم اومد و منو کشید تو بغلش چنگی به صورتش زدم و با داد گفت
ات. ولم کن... ولم کن همینطور که فحشش میدادم با مُشت هم به سینش میکوبیدم و جیغ میزدم آرمین فقط نگام میکرد و چیزی نمیگفت!! از بس جیغ زده بودم و مشت حواله بدنش کرده بودم که جونی تو تنم نمونده بودبی حال افتادم روی زمین و به نفس نفس افتاده بودم ، آرمین کنارم نشست و دستشو گذاشت زیر چونم فکم درحال لرزیدن بود و با دیدنش تمام اون ماجراها یکباره یادم افتاد. قطره اشکی از چشممچکید که خواست با دستش پاک کنه ولی خودمو کنار کشیدم
ات. به من دست نزن
آرمین. باشه باشه بهت دست نمیزنم فقط جیغ نکش
ات. گ.... گو... گوشیم... کجا... سس..
ات. یه اسنپ بگ..... بگیر... برام... میخوام برم خونه
آرمین. من چجوری تورو با این حال ول کنم
ات. شروع کرد به جیغ کشیدن ، دستاش ناتوان شده بود و با همین دستا مشت میزد به سینه ی آرمین هیچی نمیگفت و فقط نگام میکرد ، داشتم جیغ و داد میزدم که به سمتم اومد و منو کشید تو بغلش چنگی به صورتش زدم و با داد گفت
ات. ولم کن... ولم کن همینطور که فحشش میدادم با مُشت هم به سینش میکوبیدم و جیغ میزدم آرمین فقط نگام میکرد و چیزی نمیگفت!! از بس جیغ زده بودم و مشت حواله بدنش کرده بودم که جونی تو تنم نمونده بودبی حال افتادم روی زمین و به نفس نفس افتاده بودم ، آرمین کنارم نشست و دستشو گذاشت زیر چونم فکم درحال لرزیدن بود و با دیدنش تمام اون ماجراها یکباره یادم افتاد. قطره اشکی از چشممچکید که خواست با دستش پاک کنه ولی خودمو کنار کشیدم
ات. به من دست نزن
آرمین. باشه باشه بهت دست نمیزنم فقط جیغ نکش
ات. گ.... گو... گوشیم... کجا... سس..
۲۵۵
۰۱ دی ۱۴۰۳