My mafia love
My mafia love
عشق مافیایی من
Part:5
ویو ات
نامجون دوباره کابوساش شروع شده بود هیچوقت داستانشو برام تعریف نکرد نمیتونم بزارم دوباره
اون نامجون ترسناک که همرو قربانی میکرد برگرده
*فردا صبح*
ویو ات
بلند شدم دیدم نامجون نیست
برای همین از فرصت استفاده کردم لباسمو پوشیدم رفتم پیش دکتر نامجون
-دکتر کیم هستن؟
منشی: بله اما فکر نکنم وقت داشته باشن
هوم مهم نیس من از اشناهاشم
منشی: خانم لطفا صبر کنید
رفتم در اتاقو باز کردم
-سلامم بر دکتر ورلد واید هندسام
جین: اوه ات خوش اومدی
منشی: اقا...
جین: لازم نیست جیزی بگی برو
*الان اگه منشیه حرف میزد میگف اقای دکتر من گفتم وقت ندارید اما ایشونن.... مود منشی ایرانی تو سریالا*
اهم اهم کجا بودیم
-یونا میخوای خفه شی بزاری ما حرف بزنیم
بنده(نه خیر زر بزنی ازونجایی که راویم محوت میکنم از داستان)
جین : خیلی خب ات چه عجب یادی از ما کردی
-راستش هم دلم تنگ شده بود هم اومدم راجب نامجون صحبت کنم
جین : چیزی شده؟
-راستش جین چندوقته تیک های روانیش شروع شده دیشب روم اسلحه کشید
همینطور کابوساش
جین: دوباره؟؟ هوم حدس میزدم کابوسش همونطوریه؟
-اره بازم فقط میگه بابا و از خواب میپره
جین : مطمئنم یه ربطی به بچگیش داره اگه تعریف کنه درمانش اسون تر میشه.....
جین: امشب میام پیشتون راجبش حرف میزنیم
-باشه منتظرم....خدافظ
جین : خدافظ عیش اعصابمو بهم ریختی پوستم چروک شد
-هنو همون اخلاق گندتو داری؟😐
جین : بیا برو گگگگگ*دیگه میدونید گگگ چیه 😂*
عشق مافیایی من
Part:5
ویو ات
نامجون دوباره کابوساش شروع شده بود هیچوقت داستانشو برام تعریف نکرد نمیتونم بزارم دوباره
اون نامجون ترسناک که همرو قربانی میکرد برگرده
*فردا صبح*
ویو ات
بلند شدم دیدم نامجون نیست
برای همین از فرصت استفاده کردم لباسمو پوشیدم رفتم پیش دکتر نامجون
-دکتر کیم هستن؟
منشی: بله اما فکر نکنم وقت داشته باشن
هوم مهم نیس من از اشناهاشم
منشی: خانم لطفا صبر کنید
رفتم در اتاقو باز کردم
-سلامم بر دکتر ورلد واید هندسام
جین: اوه ات خوش اومدی
منشی: اقا...
جین: لازم نیست جیزی بگی برو
*الان اگه منشیه حرف میزد میگف اقای دکتر من گفتم وقت ندارید اما ایشونن.... مود منشی ایرانی تو سریالا*
اهم اهم کجا بودیم
-یونا میخوای خفه شی بزاری ما حرف بزنیم
بنده(نه خیر زر بزنی ازونجایی که راویم محوت میکنم از داستان)
جین : خیلی خب ات چه عجب یادی از ما کردی
-راستش هم دلم تنگ شده بود هم اومدم راجب نامجون صحبت کنم
جین : چیزی شده؟
-راستش جین چندوقته تیک های روانیش شروع شده دیشب روم اسلحه کشید
همینطور کابوساش
جین: دوباره؟؟ هوم حدس میزدم کابوسش همونطوریه؟
-اره بازم فقط میگه بابا و از خواب میپره
جین : مطمئنم یه ربطی به بچگیش داره اگه تعریف کنه درمانش اسون تر میشه.....
جین: امشب میام پیشتون راجبش حرف میزنیم
-باشه منتظرم....خدافظ
جین : خدافظ عیش اعصابمو بهم ریختی پوستم چروک شد
-هنو همون اخلاق گندتو داری؟😐
جین : بیا برو گگگگگ*دیگه میدونید گگگ چیه 😂*
۴.۰k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.