ارباب بی منطق 🖤پارت 7
لطفا کامنت بزارید ب باور کنید اگه کامنت نزارید پارت جدیدا دیگه نمیزارم
از زبون ا٫ت دیدم اون پسره اومد واقعا خوشتیپ بود اما همشون سنگ دل وبیرحم بودند😭
رنگم پریده بود گفت وای کوچولو تو که انگار خیلی ترسیدی نع؟😏 تازه این خوبه مطمعنن رئیس یکاری میکنه که خودت التماس کنی بمیری😏 گفتم هه من همون مقه که اومدم اینجا مردم اقای تهیونگ😏 گفت اسم منا از کجا میدونی؟😡 گفتم فضولی نکن از زیباییت کم میشه بچه ننه😏 تهیوتگ گفت من بچع ننم؟فکر کردی نمیدونم اون جیهوپ اینارا بهت گفته البته بایدم بگه کسی که برای بار ۳۰ میاد عمارت دیکه باید از همه چی سر در بیاره نه؟😒. تازه اینم بگم مطمعنم تا یک ساعت دیگه زبونت قعطه😏 گفتم نترس من خیلی قوی ترم میدونی؟تصمیم گرفتم باهاتون بجنگم😏 تهیوتگ گفت راستی کاری میکنم که دیگه به من نگی بچه ننه به خودت بگی کوچولو 😏 گفتم نترس من تصمیم گرفتم پیش شما کم نیارم
دیدم صدایی از پشت در اومد وگفت مطمعنی میتونی با من رقابت کنی؟😏راستی تو به تهیونگ میگی بچه ننه؟وای اصلا درک نمیکنم اما نمیدونی همین تهیونگ خون چند نفرا را خورده 😏 گفتم منظورت چیه؟,خوناشامه؟😥 گفت شاید ترسیدی؟اخه تو که میخوای با بزرگترین ووح..شی ترین مافیای جهان بجنگی که نبابد از یک خوناشام بترسی دیدم بغض کرد وگفت نه کی گفته من ترسیدم ؟گفتم معلومع معلومع 😒(,بچه ها تهیوتگ خوناشام نیست منظورش اینه که انقدر بی رحمع که انگار خون ادم را داره میمکه)جونگ کوک گفت دیگع بسع قراره من لذت ببرم یادت که نرفته؟خوب تهیونگ نظرت چیه یکم عشق وحال کنیم؟بعد به نگهبانا دستور داد ببرنم اتاق شک..ن..جه... گفتم چرا بی دلیل میخوای اذیتم کنی؟گفت چون حال میبرم از اذیت کردن بقیه فهمیدی حالا برو گمشو تا همینجا تی..ک..ه.تی..ک.ت.نکردم ب...ر...د...ه...
ادمع👈
ا٫ت با چیزی که دیدم دهنم باز موند به پسره که اسمش تهیونگ بود گفتم این چیه؟😥گفت وسیله کاری من همون صندلی شوک😏😏😏 گفتم چی؟😥
از زبون ا٫ت دیدم اون پسره اومد واقعا خوشتیپ بود اما همشون سنگ دل وبیرحم بودند😭
رنگم پریده بود گفت وای کوچولو تو که انگار خیلی ترسیدی نع؟😏 تازه این خوبه مطمعنن رئیس یکاری میکنه که خودت التماس کنی بمیری😏 گفتم هه من همون مقه که اومدم اینجا مردم اقای تهیونگ😏 گفت اسم منا از کجا میدونی؟😡 گفتم فضولی نکن از زیباییت کم میشه بچه ننه😏 تهیوتگ گفت من بچع ننم؟فکر کردی نمیدونم اون جیهوپ اینارا بهت گفته البته بایدم بگه کسی که برای بار ۳۰ میاد عمارت دیکه باید از همه چی سر در بیاره نه؟😒. تازه اینم بگم مطمعنم تا یک ساعت دیگه زبونت قعطه😏 گفتم نترس من خیلی قوی ترم میدونی؟تصمیم گرفتم باهاتون بجنگم😏 تهیوتگ گفت راستی کاری میکنم که دیگه به من نگی بچه ننه به خودت بگی کوچولو 😏 گفتم نترس من تصمیم گرفتم پیش شما کم نیارم
دیدم صدایی از پشت در اومد وگفت مطمعنی میتونی با من رقابت کنی؟😏راستی تو به تهیونگ میگی بچه ننه؟وای اصلا درک نمیکنم اما نمیدونی همین تهیونگ خون چند نفرا را خورده 😏 گفتم منظورت چیه؟,خوناشامه؟😥 گفت شاید ترسیدی؟اخه تو که میخوای با بزرگترین ووح..شی ترین مافیای جهان بجنگی که نبابد از یک خوناشام بترسی دیدم بغض کرد وگفت نه کی گفته من ترسیدم ؟گفتم معلومع معلومع 😒(,بچه ها تهیوتگ خوناشام نیست منظورش اینه که انقدر بی رحمع که انگار خون ادم را داره میمکه)جونگ کوک گفت دیگع بسع قراره من لذت ببرم یادت که نرفته؟خوب تهیونگ نظرت چیه یکم عشق وحال کنیم؟بعد به نگهبانا دستور داد ببرنم اتاق شک..ن..جه... گفتم چرا بی دلیل میخوای اذیتم کنی؟گفت چون حال میبرم از اذیت کردن بقیه فهمیدی حالا برو گمشو تا همینجا تی..ک..ه.تی..ک.ت.نکردم ب...ر...د...ه...
ادمع👈
ا٫ت با چیزی که دیدم دهنم باز موند به پسره که اسمش تهیونگ بود گفتم این چیه؟😥گفت وسیله کاری من همون صندلی شوک😏😏😏 گفتم چی؟😥
۸.۸k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.