وقتی دخترتون میخواست خودکشی کنه p8
دکتر:اممم خوبه میتونید برید ببینیدش
با اجازه
جیمین و بقیه رفتن داخل
ا.ت:بورامم بورام من چرا همچین کاری کردی نگفتی من بدون تو چیکار کنم(بغض)
بورام:چرا منو نجات دادید؟
جیمین:بجای تشکرته(عصبی)
بورام:چه فرقی داره چه بدست خودم بمیرم چه بدست تو(بغض)
(بچه خودش میدونه جیمین میخواد خاکش کنه)
جیمین:چیکار کردی؟
بورام:م..م..من چ..چ..چند ...تا ع..عکس از خ..خو..خودم ب..به یه پ..پسر ف..فرستادم(بغض صگی)
جیمین:چیییی عکس عکس لختی؟
بورام:ن..نمیشه گفت لخت چون نیم....تنه داشتم و شرتک
جیمین:بورام قول بده دیگه نکنی این کار رو
بورام:ب..باش
جیمین:کارای نرخصیت رو انجام میدم بریم
رفتن خونه
ا.ت:بورام عزیزم شیمن پسرم دوستون دارم
جیمین:بورام خانم بدون اجازه من برنامه میریزی عکسات رو هم میذاری(عصبی)
شیمن :بابا اینبار کاری بهش نداشته باش لطفا تروخدا
جیمین:بورام
بورام:ب..ب..بله
جیمین :گوشیتو بده
بورام:چ..چرا ؟
جیمین:برای اینکه اون عکس هارو پاک کنم
جیمین همهی عکسارو پاک کرد و بورام رو ۱ ماه تو خونه حبس کرد برای تنبیهش و دوباره زندگی خوبی داشتن
پایانننننننن
با اجازه
جیمین و بقیه رفتن داخل
ا.ت:بورامم بورام من چرا همچین کاری کردی نگفتی من بدون تو چیکار کنم(بغض)
بورام:چرا منو نجات دادید؟
جیمین:بجای تشکرته(عصبی)
بورام:چه فرقی داره چه بدست خودم بمیرم چه بدست تو(بغض)
(بچه خودش میدونه جیمین میخواد خاکش کنه)
جیمین:چیکار کردی؟
بورام:م..م..من چ..چ..چند ...تا ع..عکس از خ..خو..خودم ب..به یه پ..پسر ف..فرستادم(بغض صگی)
جیمین:چیییی عکس عکس لختی؟
بورام:ن..نمیشه گفت لخت چون نیم....تنه داشتم و شرتک
جیمین:بورام قول بده دیگه نکنی این کار رو
بورام:ب..باش
جیمین:کارای نرخصیت رو انجام میدم بریم
رفتن خونه
ا.ت:بورام عزیزم شیمن پسرم دوستون دارم
جیمین:بورام خانم بدون اجازه من برنامه میریزی عکسات رو هم میذاری(عصبی)
شیمن :بابا اینبار کاری بهش نداشته باش لطفا تروخدا
جیمین:بورام
بورام:ب..ب..بله
جیمین :گوشیتو بده
بورام:چ..چرا ؟
جیمین:برای اینکه اون عکس هارو پاک کنم
جیمین همهی عکسارو پاک کرد و بورام رو ۱ ماه تو خونه حبس کرد برای تنبیهش و دوباره زندگی خوبی داشتن
پایانننننننن
۱۰.۵k
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.