سناریو کازوتورا یاندره
دخترک با حد سرعتش میدوید و نفس نفس میزد و کازوتورا دونبال دخترک میدوید دخترک وارد یه کوچه میشه و جلوی دهنش میگیره و وقتی به خاطراتش فکر میکنه اشک از چشمانش سرازی میشه و وقتی کازوتورا وارد خیابان که دخترک در آن قایم شده میشه و میگه
کازوتورا:امم گربه کوچولوی من کجاست
و میخنده و اسم دخترک را صدا میزند که دوباره حرفی میزند
کازوتورا:اگر خودت تسلیم شی به نیفته و اگر خودم پیدات کنم صدای خنده به یه صدای ترسناک تبدیل شد میکشمت
و گریه دخترک بیشتر شد*
فلش بک به ساعت های قبل
از زبان دخترک
کازوتورا منو رسمن تو خونه زندانی کرد من دیگه نمیتونم اینجوری زندگی کنم
از زبان راوی *
دخترک به فکر فرار میکند و این کارو هم انجام میدهد و وقتی کازوتورا وارد خونه میشه و وقتی که می ببینه که دخترک فرار کرده عصبانی میشه و دونبال دخترک میگردد
و هم پیداش میکند
و دختر و وقتی میبینن که کازوتورا پیداش کرده از نجات جان خود فرار کرد
پایان فلش بک*
وقتی صدای گریه کردن دخترک بیشتر شد
کازوتورا صدای او میشنود و به دنبال او میرود
کازوتورا:پس فرشته کوچولوی من اینجا قایم شده بود
دخترک از ترس جان خود التماس میکند ولی کازوتورا به حرف های دخترک گوش نمیده و یه گلوله خترک را به قتل میرساند کازوتورا به جسد دخترک نگاهی میکند و میگه که
کازوتورا:تو خودت با فرار کردن قبر خودتو کندی و شروع به گریه کردن میکند اگر فرار نمیکردی الان این اتفاق پیش نمیاد
کازوتورا:امم گربه کوچولوی من کجاست
و میخنده و اسم دخترک را صدا میزند که دوباره حرفی میزند
کازوتورا:اگر خودت تسلیم شی به نیفته و اگر خودم پیدات کنم صدای خنده به یه صدای ترسناک تبدیل شد میکشمت
و گریه دخترک بیشتر شد*
فلش بک به ساعت های قبل
از زبان دخترک
کازوتورا منو رسمن تو خونه زندانی کرد من دیگه نمیتونم اینجوری زندگی کنم
از زبان راوی *
دخترک به فکر فرار میکند و این کارو هم انجام میدهد و وقتی کازوتورا وارد خونه میشه و وقتی که می ببینه که دخترک فرار کرده عصبانی میشه و دونبال دخترک میگردد
و هم پیداش میکند
و دختر و وقتی میبینن که کازوتورا پیداش کرده از نجات جان خود فرار کرد
پایان فلش بک*
وقتی صدای گریه کردن دخترک بیشتر شد
کازوتورا صدای او میشنود و به دنبال او میرود
کازوتورا:پس فرشته کوچولوی من اینجا قایم شده بود
دخترک از ترس جان خود التماس میکند ولی کازوتورا به حرف های دخترک گوش نمیده و یه گلوله خترک را به قتل میرساند کازوتورا به جسد دخترک نگاهی میکند و میگه که
کازوتورا:تو خودت با فرار کردن قبر خودتو کندی و شروع به گریه کردن میکند اگر فرار نمیکردی الان این اتفاق پیش نمیاد
۵.۴k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.