"سناریو ⟭⟬"
وقتی رفتی با کارتشون کلی لوازم آرایشی خریدی
نامی : کتاب میخریدی خب ...
جین : هه من بدون لوازم آرایشم هندسامم
ات : درد
یونگی: دستت درد نکنه واقعا ات جان
هوپی: من میخواستم برم خرید
ات : ولش کن بعدا با هم میریم سانشاینم
جیمین: مبارکت باشه ولی ات تو خیلی خوشگلی و اصلا به اونا نیاز نداری
تهیونگ: ات باز ریدی به پولام؟
جونگکوک: دوس داری تنبیه شی ات؟
ات: شاید ددی ...
جونگکوک: پس خودت خواستی باید جون بدی ...
نامی : کتاب میخریدی خب ...
جین : هه من بدون لوازم آرایشم هندسامم
ات : درد
یونگی: دستت درد نکنه واقعا ات جان
هوپی: من میخواستم برم خرید
ات : ولش کن بعدا با هم میریم سانشاینم
جیمین: مبارکت باشه ولی ات تو خیلی خوشگلی و اصلا به اونا نیاز نداری
تهیونگ: ات باز ریدی به پولام؟
جونگکوک: دوس داری تنبیه شی ات؟
ات: شاید ددی ...
جونگکوک: پس خودت خواستی باید جون بدی ...
۵.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.