کوتاهی مو...

ران:
ران *نگاه کردن پشت خود*
دیدنه موهای زیبایه خود روی زمین
و قیچی زیبایی کناره آن...
عربده تا ناموس *
ران: حیوونایه عوضیییییی اشغاللللللاااااااااااااااااااااااا میکشمتونننننننن ریندووووو. ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ا/تتت عوضیی مثلا از ریندوو بزرگ ترییییییییی کشتمتتتتتتتت
و همانطور که اینور و اونور می رف....
از پنجره ای که باز بود سقوط کرد......... 🗿
چیزیش نیس زندست... ابته شده دازایه دو
.....
🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿
تاکه:
خببب بار اخرتون باشه.... 🗿
بچه سکته قلبیو مغزی رو باهم زد...
هینا عزا گرفته...
مایکی داد میزنه: نهههه عشقمو بیارینننن تاکهههه میتچییییی کجا رفتییی من حاملمممم
با حرف مایکی سکوت همه جارو فرا میگیره🗿
خب عزا تبدیل میشه به فوش کشی
هینا: اشغالل عوضیی بهتر که مردیی خیانت کاررر حیفهه اون کتکایی که میزدمتتتتت
حلواشو دوس نداشتم🗿
میدونستم انقدر بده میگفتم دراکن حلوا بپزه برا عشقه چهارمش🗿🗿🗿
🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿
خوبت شد مرتیکههه(خودش میدونه کیو می
گم🗿) حالا بشمار ببین دو خطهههه🗿🗿🗿🗿