↓≈♪¶★𝕋𝕒𝕖★¶♪≈↑
↓≈♪¶★𝕋𝕒𝕖★¶♪≈↑
"روی بالکن خونتون نشسته بودی،منتظر این بودی که تهیونگ از سرکار برگرده"
"چند ساعتی از وقت تعطیل کردن کاراش میگذشت،هنوز نیومده بود!"
"نشسته بودی رو صندلی،هوا خیلی سرد بود ولی عاشق هوای سرد بودی،پس پتورو محکم تر کردی"
"که یهو هوا تاریک شدو اَبرا شروع به باریدن کردن"
"داشتی با لبخند به آسمون نگاه میکردی،که یهو در اتاق زده شد"
"رفتی سمت در و بازش کردی،که با قیافه ی خسته تهیونگ مواجه شدی"
"خواستی بری که یهو بغلت کردو گفت"
"𝐓𝐚𝐞:ا/ت ببخشید دیر کردم ولی الان واقعا به بغلت احتیاج دارم"
"با حالت اخم بهش خیره شدی"
"𝐚.𝐭:کجا بودی تا الان؟"
"که بهت نگاه کردو گفت"
"𝐓𝐚𝐞:شرکت،دلم برات تنگ شده بود بیبی"
"با لبخند بهش خیره شدی و گفتی"
"𝐚.𝐭:تهیونگ"
"𝐓𝐚𝐞:جانم؟"
"با این کلمه "جانم" قلبت شروع به تپیدن بیش از حد کرد"
"𝐚.𝐭:عامم میای بریم رو بالکن بشینیم؟"
"با لبخند دختر کش بهت خیره شد"
"𝐓𝐚𝐞:تو جون بخواه عزیز دلم"
"با مشت های کوچیکت زدی یه بازوش و با خجالت گفتی"
"𝐚.𝐭:یااا بس کن،دوست داری غش کنم؟؟"
"با خنده بهت خیره شد و بو*سه ای رو لبات گذاشت و گفت"
"𝐓𝐚𝐞:بیبی من غش کنه من دیگه بیبی ندارم که"
"بهش خیره شدی و با حالت قهر گفتی"
"𝐚.𝐭:اینجور که معلومه نمیای باهم رو بالکن بشینیم"
"بهت خیره شدو لباشو غنچه کردو با حالت کیوت گفت"
"𝐓𝐚𝐞:یااا من کی اینجوری کردم؟؟"
"بدون هیچ توجهی از بغلش اومدی بیرون به سمت بالکن رفتی"
"که دیدی یکی از پشت بغلت کرده،خب معلوم بود تهیونگ بود"
"𝐓𝐚𝐞:انگار اینجا یکی با ددیش قهر کرده"
"با حرص برگشتی نگاش کردی،که یهو لب*اشو بدون هیچ معطلی گذاشت رو لب*ات"
"با تعجب بهش خیره شدی،بعداز چند ثانیه باهاش همکاری کردی"
"با لبخند بهت خیره شد و گفت"
"𝐓𝐚𝐞:دلم برای لبای بیبیم تنگ شده بود"
"و اومد نشست رو صندلی که کنارت بود"
"𝐚.𝐭:خب منم دلتنگت بودم"
"و با خجالت به آسمون خیره شدی که،با قهقهه زدن تهیونگ نگاتو دادی بهش"
"𝐓𝐚𝐞:خجالتی منی توو...کوچولوی منن"
"که یهو رعد و برق زد،از ترس دستای تهیونگو گرفتی،اومد نزدیکت و بغلت کرد"
"𝐚.𝐭:هیس..بیب چیزی نیست نترس"
"بعداز این حرفش انگار دلت آروم شده بود،از بغلش اومدی بیرون و نگاش کردی"
"با چشمای خمار و قشنگش بهت خیره شده بود،که یهو رفتی جلو بوسیدیش"
"𝐓𝐚𝐞:اوهوو بیبیم بلده مگه؟"
"با خنده نگاش کردی و گفتی"
"𝐚.𝐭:پس چی فکر کردی؟"
"اومد جلو براید استایل بغلت کرد،بردتت رو تخت و روت خ*یمه زد"
"𝐓𝐚𝐞:میشه تو بغل پرنسسم بخوابم؟"
"با لبخند بهش خیره شدی گفتی"
"𝐚.𝐭:معلومه که میشه شاهزاده کیم"
"روی بالکن خونتون نشسته بودی،منتظر این بودی که تهیونگ از سرکار برگرده"
"چند ساعتی از وقت تعطیل کردن کاراش میگذشت،هنوز نیومده بود!"
"نشسته بودی رو صندلی،هوا خیلی سرد بود ولی عاشق هوای سرد بودی،پس پتورو محکم تر کردی"
"که یهو هوا تاریک شدو اَبرا شروع به باریدن کردن"
"داشتی با لبخند به آسمون نگاه میکردی،که یهو در اتاق زده شد"
"رفتی سمت در و بازش کردی،که با قیافه ی خسته تهیونگ مواجه شدی"
"خواستی بری که یهو بغلت کردو گفت"
"𝐓𝐚𝐞:ا/ت ببخشید دیر کردم ولی الان واقعا به بغلت احتیاج دارم"
"با حالت اخم بهش خیره شدی"
"𝐚.𝐭:کجا بودی تا الان؟"
"که بهت نگاه کردو گفت"
"𝐓𝐚𝐞:شرکت،دلم برات تنگ شده بود بیبی"
"با لبخند بهش خیره شدی و گفتی"
"𝐚.𝐭:تهیونگ"
"𝐓𝐚𝐞:جانم؟"
"با این کلمه "جانم" قلبت شروع به تپیدن بیش از حد کرد"
"𝐚.𝐭:عامم میای بریم رو بالکن بشینیم؟"
"با لبخند دختر کش بهت خیره شد"
"𝐓𝐚𝐞:تو جون بخواه عزیز دلم"
"با مشت های کوچیکت زدی یه بازوش و با خجالت گفتی"
"𝐚.𝐭:یااا بس کن،دوست داری غش کنم؟؟"
"با خنده بهت خیره شد و بو*سه ای رو لبات گذاشت و گفت"
"𝐓𝐚𝐞:بیبی من غش کنه من دیگه بیبی ندارم که"
"بهش خیره شدی و با حالت قهر گفتی"
"𝐚.𝐭:اینجور که معلومه نمیای باهم رو بالکن بشینیم"
"بهت خیره شدو لباشو غنچه کردو با حالت کیوت گفت"
"𝐓𝐚𝐞:یااا من کی اینجوری کردم؟؟"
"بدون هیچ توجهی از بغلش اومدی بیرون به سمت بالکن رفتی"
"که دیدی یکی از پشت بغلت کرده،خب معلوم بود تهیونگ بود"
"𝐓𝐚𝐞:انگار اینجا یکی با ددیش قهر کرده"
"با حرص برگشتی نگاش کردی،که یهو لب*اشو بدون هیچ معطلی گذاشت رو لب*ات"
"با تعجب بهش خیره شدی،بعداز چند ثانیه باهاش همکاری کردی"
"با لبخند بهت خیره شد و گفت"
"𝐓𝐚𝐞:دلم برای لبای بیبیم تنگ شده بود"
"و اومد نشست رو صندلی که کنارت بود"
"𝐚.𝐭:خب منم دلتنگت بودم"
"و با خجالت به آسمون خیره شدی که،با قهقهه زدن تهیونگ نگاتو دادی بهش"
"𝐓𝐚𝐞:خجالتی منی توو...کوچولوی منن"
"که یهو رعد و برق زد،از ترس دستای تهیونگو گرفتی،اومد نزدیکت و بغلت کرد"
"𝐚.𝐭:هیس..بیب چیزی نیست نترس"
"بعداز این حرفش انگار دلت آروم شده بود،از بغلش اومدی بیرون و نگاش کردی"
"با چشمای خمار و قشنگش بهت خیره شده بود،که یهو رفتی جلو بوسیدیش"
"𝐓𝐚𝐞:اوهوو بیبیم بلده مگه؟"
"با خنده نگاش کردی و گفتی"
"𝐚.𝐭:پس چی فکر کردی؟"
"اومد جلو براید استایل بغلت کرد،بردتت رو تخت و روت خ*یمه زد"
"𝐓𝐚𝐞:میشه تو بغل پرنسسم بخوابم؟"
"با لبخند بهش خیره شدی گفتی"
"𝐚.𝐭:معلومه که میشه شاهزاده کیم"
۱۹.۵k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.