ایشون اوسی تایتان های نوجوان بنده هستش
این بشر میتونه هم پسر بشه و هم در ولی در اصل دختره
نام:سلینا(اصلی)_کین(نام پسرونه)
فامیلی:ویلیامز
سن:۱۶
قد:۱۶۹.۵(وقتی که دختره)۱۸۱.۵(وقتی که پسره)
وزن:۶۰(وقتی که دختره) ۶۹(وقتی که پسره)
اخلاق:آروم_با جذبه_شجاع_شوخ طبع_کمی منحرف_کمی هم اورفینکر_کرم ریز
علایق:خون دشمناش_رنگ قرمز_خودش_رفیقاش_انتقام_معلق کردن مردم بد بخت🗿_کرم ریختن رو سر ریون
تنفرات:توهین کردن_فقر_کسایی که خانوادشو ازش گرفتن_کسایی که ازش جنسیت واقعیشو میپرسن(ولی هیچ وقت جلو مردم تبدیل به دختر نمیشه)_ماهی_ابرشروران
قدرت ها:میتونه تبدیل به هم پسر بشه هم دختر_قدرت کیریستال قرمز(ساخت خودم تویه پست دیگه توضیحش میدم که چجوریه و چجوری کار میکنه)_نابود کردن انگل
گرایش:وقتی دختره به پسره وقتی پسره به دختره گرایشش
داستان:این سلینا بد بخت یه نیم دیوه(۶۰ درصد دیو) برای همین موهاش و پوستش رنگشون عجیب غریبه و توی یه غار زندگی میکرد با خانوادش و یک روش توی۱۲ سالگیش یسریا میان این بیچاره رو از خانوادش جدا میکنن و میبرن یجای نامشخصی و جواهر روی سرشو میکنن تا قدرتش از بین بره ولی خوش بختانه این بشر تونست جواهر سرشو ازشون بگیره(جواهر روی سرشو یادم رفت بکشمಡ ͜ ʖ ಡ) و از دستشون در بره و توی سن ۱۳ سالگی دیگه داشت خسته میشد از مردای حول(چون دختر خیلی خوشگلی بود) برای همین از قابلیت پسر شدنش استفاده میکنه و متتتاسفااانههه دخترا خاطرخواهش شدن و ایشون بزور از دستشون فرار میکرد و از سن ۱۵ سالگی عضو تایتان های نوجوان شد
(این پست بالای چهارتا لایک بخوره ورژن دختر اینو میکشم و بدون چشم بند)
نام:سلینا(اصلی)_کین(نام پسرونه)
فامیلی:ویلیامز
سن:۱۶
قد:۱۶۹.۵(وقتی که دختره)۱۸۱.۵(وقتی که پسره)
وزن:۶۰(وقتی که دختره) ۶۹(وقتی که پسره)
اخلاق:آروم_با جذبه_شجاع_شوخ طبع_کمی منحرف_کمی هم اورفینکر_کرم ریز
علایق:خون دشمناش_رنگ قرمز_خودش_رفیقاش_انتقام_معلق کردن مردم بد بخت🗿_کرم ریختن رو سر ریون
تنفرات:توهین کردن_فقر_کسایی که خانوادشو ازش گرفتن_کسایی که ازش جنسیت واقعیشو میپرسن(ولی هیچ وقت جلو مردم تبدیل به دختر نمیشه)_ماهی_ابرشروران
قدرت ها:میتونه تبدیل به هم پسر بشه هم دختر_قدرت کیریستال قرمز(ساخت خودم تویه پست دیگه توضیحش میدم که چجوریه و چجوری کار میکنه)_نابود کردن انگل
گرایش:وقتی دختره به پسره وقتی پسره به دختره گرایشش
داستان:این سلینا بد بخت یه نیم دیوه(۶۰ درصد دیو) برای همین موهاش و پوستش رنگشون عجیب غریبه و توی یه غار زندگی میکرد با خانوادش و یک روش توی۱۲ سالگیش یسریا میان این بیچاره رو از خانوادش جدا میکنن و میبرن یجای نامشخصی و جواهر روی سرشو میکنن تا قدرتش از بین بره ولی خوش بختانه این بشر تونست جواهر سرشو ازشون بگیره(جواهر روی سرشو یادم رفت بکشمಡ ͜ ʖ ಡ) و از دستشون در بره و توی سن ۱۳ سالگی دیگه داشت خسته میشد از مردای حول(چون دختر خیلی خوشگلی بود) برای همین از قابلیت پسر شدنش استفاده میکنه و متتتاسفااانههه دخترا خاطرخواهش شدن و ایشون بزور از دستشون فرار میکرد و از سن ۱۵ سالگی عضو تایتان های نوجوان شد
(این پست بالای چهارتا لایک بخوره ورژن دختر اینو میکشم و بدون چشم بند)
۵.۰k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.