فیک کوک💎
pt 4
این داستان الان چه حرکتی انجام بدم؟
.
.
ویو ا.ت
درسته اون کسی نبود جز جئون جونگ کوک خدایا صبر کن ببینم اونم که جیهوپ پس اونم باهاشونه
ا.ت: اقای چان (منشی) اون آقای کیم درسته؟ کیم سوکجین؟
(علامت منشی *)
*بله درسته
ا.ت: پس من میرم درمورد مراسم مد صحبت کنم بعدشم بریم
*چشم
از پشت میز رفتم اونطرف و به سمت کیم حرکت کردم جلوشون وایستادم و یه لبخند مصنوعی زدم
ا.ت: آقای کیم خوشبختم
(علامت جین =)
=خانم چانگ درسته
ا.ت: بله خودم هستم
=فک میکنم من و شما باید درمورد مراسم مد صحبت کنیم
ا.ت: حتما در اولین فرصت
=با شرک ها آشناییت دارین؟
ا.ت: معلومه بسیار خوب میشناسمشون
اعضا: همشون لبخند زدن بجز کوک
=من و خانم چانگ میریم صحبت کنیم شماهم فعلا چیزی رو به باد ندید
بعد از این حرف رفتیم سمت حیاط عمارت و از خود عمارت خارج شدیم یه گفت و گوی گرم و صمیمانه با آقای سوکجین یا همون جین داشتیم نیم ساعتی میشد که درمورد مد امسال صحبت میکردیم و تموم شد
ا.ت: آقای کیم با اجازتون من برم شما هم به مهمونی برسین
=هنوز قسمت رقصش مونده
ا.ت: نه ممنونم من هرچه سریعتر میرم
=باشه پس اما فقط منو دوست خودت بدون و جین صدام کن
ا.ت: (لبخند) باشه جین راستی به دوستت هم بگو هرکار میخواد باهام بکنه من ازش نمیترسم
=باشه بابا اون یچیزی میگه(خنده)
بعدش جین بلند شد و رفت داخل قبل از رفتن به عمارت خودم کنار استخر وایستادم تا یکم فکر کنم غرق سکوت بودم و فقط صدای آهنگ میومد اما با صدایی مثل بوووو جیغ زدم چشمامو بستم میخواستم بیوفتم توی استخر اما با حلقه شدن دستی دور کمرم که مانع افتادنم شده بود چشمامو باز کردم ولی ای کاش باز نمیکردم صاحب اون صدا جئون بود وای حالا باید ازش تشکرم بکنم
هنوز چشم تو چشم بودیم که من دهن باز کردم و گفتم....
پایان پارت ۴😘
یکم لایکا بره بالا💎😉
این داستان الان چه حرکتی انجام بدم؟
.
.
ویو ا.ت
درسته اون کسی نبود جز جئون جونگ کوک خدایا صبر کن ببینم اونم که جیهوپ پس اونم باهاشونه
ا.ت: اقای چان (منشی) اون آقای کیم درسته؟ کیم سوکجین؟
(علامت منشی *)
*بله درسته
ا.ت: پس من میرم درمورد مراسم مد صحبت کنم بعدشم بریم
*چشم
از پشت میز رفتم اونطرف و به سمت کیم حرکت کردم جلوشون وایستادم و یه لبخند مصنوعی زدم
ا.ت: آقای کیم خوشبختم
(علامت جین =)
=خانم چانگ درسته
ا.ت: بله خودم هستم
=فک میکنم من و شما باید درمورد مراسم مد صحبت کنیم
ا.ت: حتما در اولین فرصت
=با شرک ها آشناییت دارین؟
ا.ت: معلومه بسیار خوب میشناسمشون
اعضا: همشون لبخند زدن بجز کوک
=من و خانم چانگ میریم صحبت کنیم شماهم فعلا چیزی رو به باد ندید
بعد از این حرف رفتیم سمت حیاط عمارت و از خود عمارت خارج شدیم یه گفت و گوی گرم و صمیمانه با آقای سوکجین یا همون جین داشتیم نیم ساعتی میشد که درمورد مد امسال صحبت میکردیم و تموم شد
ا.ت: آقای کیم با اجازتون من برم شما هم به مهمونی برسین
=هنوز قسمت رقصش مونده
ا.ت: نه ممنونم من هرچه سریعتر میرم
=باشه پس اما فقط منو دوست خودت بدون و جین صدام کن
ا.ت: (لبخند) باشه جین راستی به دوستت هم بگو هرکار میخواد باهام بکنه من ازش نمیترسم
=باشه بابا اون یچیزی میگه(خنده)
بعدش جین بلند شد و رفت داخل قبل از رفتن به عمارت خودم کنار استخر وایستادم تا یکم فکر کنم غرق سکوت بودم و فقط صدای آهنگ میومد اما با صدایی مثل بوووو جیغ زدم چشمامو بستم میخواستم بیوفتم توی استخر اما با حلقه شدن دستی دور کمرم که مانع افتادنم شده بود چشمامو باز کردم ولی ای کاش باز نمیکردم صاحب اون صدا جئون بود وای حالا باید ازش تشکرم بکنم
هنوز چشم تو چشم بودیم که من دهن باز کردم و گفتم....
پایان پارت ۴😘
یکم لایکا بره بالا💎😉
۲.۸k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.