عشق یک طرفه ۸
فردا صبح *
__________________
ات ویو
دیدم کوک نیست اومدم پایین دیدم داره صبحونه حاضر میکنه رفتم بغلش کردم گفتم
چاگی چرا تو زحمت میکشی من درست میکردم
کوک گفت بیبی کوشولو ی من خواب بود خودم اومدم براش درست کردم
* صبحانه خوردنا تموم شد*
باورم نمیشد بابام توی این چندوقت با خودش نگفته که دختر هم داره
چشمای اشکی م رو پاک کردم گفتم زنگ بزنم به لیا
صحبت لیا و ات ( علامت ات+ علامت لیا _ )
بوق بوق بوق
+ سلام دختر چطوری
_ سلامو زهر مار پدرسگ کجا بودی تو
+ * همه چی رو گفتم
_ اووو پس اینطور اوکی ببین ات کلاسم داره شروع میشه من باید برم بای
+ بای
__________________
ات ویو
دیدم کوک نیست اومدم پایین دیدم داره صبحونه حاضر میکنه رفتم بغلش کردم گفتم
چاگی چرا تو زحمت میکشی من درست میکردم
کوک گفت بیبی کوشولو ی من خواب بود خودم اومدم براش درست کردم
* صبحانه خوردنا تموم شد*
باورم نمیشد بابام توی این چندوقت با خودش نگفته که دختر هم داره
چشمای اشکی م رو پاک کردم گفتم زنگ بزنم به لیا
صحبت لیا و ات ( علامت ات+ علامت لیا _ )
بوق بوق بوق
+ سلام دختر چطوری
_ سلامو زهر مار پدرسگ کجا بودی تو
+ * همه چی رو گفتم
_ اووو پس اینطور اوکی ببین ات کلاسم داره شروع میشه من باید برم بای
+ بای
۳۲.۸k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.