عشق دردناک پا ت78
(3 سال بعد)
....ا.ت
تو این سه سال اتفاقات زیادی افتاد جونگ کوک لهد اون روز تو یمارستاد اسم دخترمون رو خودش گذاشت وبه ماه بعد عروسی مجللی برام گرفت و منم مجبورش کردم که از تهیونگ معذرت خواهی کنه وماهم فهمیدیم که با سونا عاشق هم شدن و بعد ما عروسی گرفتن و منم ووسوک که حسابی ازم دل خور بود رو بلاخره اشتی کریدم و پدرم پارسال ورشکست شد و به خاطر همین س*کته کرد و مر*د و فقط یه تیکه زمین برام له جای گذاشت.......
*****
سونا: ووسوکاااااا اروم میفتی
ووسوک:نمیوفتم
سونا: با من لج نکن میفتی
ووسوک همون لحظه افتاد و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت: من میرم
به سمتش رفتم و دستشو گرفتم
ا.ت:ووسوک ... خوبی؟
اشکاش گوله گوله روی صورتش میریخت
ا.ت:درد میکنه ؟
ووسوک: نه
خندیدم و گفتم بیا زخمتو بشوریم
بلندش کردم و به سمت شیر آب رفتم و زانوش رو شستم
تهیونگ : چی شده ؟
ووسوک سريع اشکاشو پاک کرد و گفت
ووسوک: هیچی من خوبم
بغلش کردم و صورتشو محکم بوسیدم
تهیونگ به سمتم اومد و ووسوک رو بغل کرد
که یک دفعه یول جيغ زد
یول: بابااااااااا
به سمتش چرخیدم با دیدن جونگکوک به سمتش دویدم خودمو توی بغلش پرت کردم
یول جیغ زد و گفت
یول :بابایییییی منهههه
کنار رفتم جونگکوک خم شد و یول رو توی بغلش گرفت و محکم بو*سید
جونگکوک :دختر بابا چطوره ؟
یول: خوبم
جونگکوک لبخندی زد و دستشو دور ک*مرم حلقه کرد و منو به خودش چسبو*ند و گفت
جونگکوک :عشقم و پسرم چطورن؟
لبخند زدم و گفتم
ا.ت: خوبیم
خم شد و ل*بمو بو*سید
یول:نهههههههه
جونگکوک به سمت خودش کشید مجبور شدم ازش جدا بشم
ا.ت: انقدر حسود نباش
یول: بابای خودمههههه
ا.ت:باشه عزیزم واسه خودت
زبونمو واسه اش در آوردم ، که متقابل زبونش در آورد
با جونگکوک به سمت سونا و تهیونگ که تازه دو سال بود باهم ازدواج کرده بودن رفتیم اونا وقتی که جونگکوک منو د*زدیده بود عاشق هم شده بودن
سونا: جونگکوک خوش اومدی
جونگکوک: ممنون
سول: میخوام با ووسوک بازی کنم .
جونگکوک روی زمین گذاشتش که نلی دوید ورفت
جونگکوک :ممنون که این مدت مراقب ا.ت بودید
ا.ت: تو زیادی وسواس هستی من واقعا مشکلی نداشتم
سونا: ماههای اول بارد*اریته باید مراقب باشی انقدر لج باز
نباش.
جونگکوک و تهیونگ با هم دست دادن
تهیونگ : همه چی خوب بود ؟
جونگکوک : به توافق های خوبی رسیدیم
سونا: بیا بریم میز رو بچینیم مثل شوهر ندیده ها بهش
زل نزن
خندیدم و گفتم
ا.ت:.....
....ا.ت
تو این سه سال اتفاقات زیادی افتاد جونگ کوک لهد اون روز تو یمارستاد اسم دخترمون رو خودش گذاشت وبه ماه بعد عروسی مجللی برام گرفت و منم مجبورش کردم که از تهیونگ معذرت خواهی کنه وماهم فهمیدیم که با سونا عاشق هم شدن و بعد ما عروسی گرفتن و منم ووسوک که حسابی ازم دل خور بود رو بلاخره اشتی کریدم و پدرم پارسال ورشکست شد و به خاطر همین س*کته کرد و مر*د و فقط یه تیکه زمین برام له جای گذاشت.......
*****
سونا: ووسوکاااااا اروم میفتی
ووسوک:نمیوفتم
سونا: با من لج نکن میفتی
ووسوک همون لحظه افتاد و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت: من میرم
به سمتش رفتم و دستشو گرفتم
ا.ت:ووسوک ... خوبی؟
اشکاش گوله گوله روی صورتش میریخت
ا.ت:درد میکنه ؟
ووسوک: نه
خندیدم و گفتم بیا زخمتو بشوریم
بلندش کردم و به سمت شیر آب رفتم و زانوش رو شستم
تهیونگ : چی شده ؟
ووسوک سريع اشکاشو پاک کرد و گفت
ووسوک: هیچی من خوبم
بغلش کردم و صورتشو محکم بوسیدم
تهیونگ به سمتم اومد و ووسوک رو بغل کرد
که یک دفعه یول جيغ زد
یول: بابااااااااا
به سمتش چرخیدم با دیدن جونگکوک به سمتش دویدم خودمو توی بغلش پرت کردم
یول جیغ زد و گفت
یول :بابایییییی منهههه
کنار رفتم جونگکوک خم شد و یول رو توی بغلش گرفت و محکم بو*سید
جونگکوک :دختر بابا چطوره ؟
یول: خوبم
جونگکوک لبخندی زد و دستشو دور ک*مرم حلقه کرد و منو به خودش چسبو*ند و گفت
جونگکوک :عشقم و پسرم چطورن؟
لبخند زدم و گفتم
ا.ت: خوبیم
خم شد و ل*بمو بو*سید
یول:نهههههههه
جونگکوک به سمت خودش کشید مجبور شدم ازش جدا بشم
ا.ت: انقدر حسود نباش
یول: بابای خودمههههه
ا.ت:باشه عزیزم واسه خودت
زبونمو واسه اش در آوردم ، که متقابل زبونش در آورد
با جونگکوک به سمت سونا و تهیونگ که تازه دو سال بود باهم ازدواج کرده بودن رفتیم اونا وقتی که جونگکوک منو د*زدیده بود عاشق هم شده بودن
سونا: جونگکوک خوش اومدی
جونگکوک: ممنون
سول: میخوام با ووسوک بازی کنم .
جونگکوک روی زمین گذاشتش که نلی دوید ورفت
جونگکوک :ممنون که این مدت مراقب ا.ت بودید
ا.ت: تو زیادی وسواس هستی من واقعا مشکلی نداشتم
سونا: ماههای اول بارد*اریته باید مراقب باشی انقدر لج باز
نباش.
جونگکوک و تهیونگ با هم دست دادن
تهیونگ : همه چی خوب بود ؟
جونگکوک : به توافق های خوبی رسیدیم
سونا: بیا بریم میز رو بچینیم مثل شوهر ندیده ها بهش
زل نزن
خندیدم و گفتم
ا.ت:.....
۲۱.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.