وقتی یک روانی عاشقت شد
#استری_کیدز
#هیونجین
درحالی که بلند سرفه میکردی لب زدی
&هیونجین.. تو.. چیکار کردی؟!
_چیزی نیست عزیزم... بهت گفته بودم نمی خوام از دستت بدم.. و حالا که تو میخواستی بری.. کاری کردم که تا ابد نتونی ترکم کنی... تا ابد همینجا کنار خودم بمونی.. بهت گفته بودم.. تو مال منی
احساس میکردی خون درون رگ هات درحال جوشیدنه، گر گرفته بودی، احساس میکردی داری خفه میشی، انگار که ریه هات درحال ترکیدن بودن، درد عمیقی توی قفسه سینه ات پخش شده بود
_آه عزیزم معذرت می خوام که اینقدر دردناکه.. واقعا متاسفم.. اما این تنها راه بود
روی زانو هات افتاده بودی، نفس هات دیگه بالا نمی آمد قبل از اینکه کاملا سبک بشی و چشم هات رو ببندی لب زدی
&تو.. دیوونه ای
...
با یک لبخند بزرگ به شاهکاری که ایجاد کرده بود نگاه میکرد، روانی ای که عاشق روانپزشکش شده بود و حالا با زهر اون رو کشته بود و پیکرش رو میون گل های رنگارنگ درون یک محفظه شیشه ای قرار داده بود تا برای همیشه کنار خودش داشته باشتش
_من بهت گفته بودم که عاشقتم.. اما تو باورم نکردی.. حالا عشقم.. تو تا ابد برای منی
بوسه ای رو روی لب های تلخ دختر گذاشت و درحالی که صحبت میکرد مشغول نوازش موهای لختش شد
&حالا... من تورو برای همیشه کنارم دارم.. عشق افسانه ای من
#هیونجین
درحالی که بلند سرفه میکردی لب زدی
&هیونجین.. تو.. چیکار کردی؟!
_چیزی نیست عزیزم... بهت گفته بودم نمی خوام از دستت بدم.. و حالا که تو میخواستی بری.. کاری کردم که تا ابد نتونی ترکم کنی... تا ابد همینجا کنار خودم بمونی.. بهت گفته بودم.. تو مال منی
احساس میکردی خون درون رگ هات درحال جوشیدنه، گر گرفته بودی، احساس میکردی داری خفه میشی، انگار که ریه هات درحال ترکیدن بودن، درد عمیقی توی قفسه سینه ات پخش شده بود
_آه عزیزم معذرت می خوام که اینقدر دردناکه.. واقعا متاسفم.. اما این تنها راه بود
روی زانو هات افتاده بودی، نفس هات دیگه بالا نمی آمد قبل از اینکه کاملا سبک بشی و چشم هات رو ببندی لب زدی
&تو.. دیوونه ای
...
با یک لبخند بزرگ به شاهکاری که ایجاد کرده بود نگاه میکرد، روانی ای که عاشق روانپزشکش شده بود و حالا با زهر اون رو کشته بود و پیکرش رو میون گل های رنگارنگ درون یک محفظه شیشه ای قرار داده بود تا برای همیشه کنار خودش داشته باشتش
_من بهت گفته بودم که عاشقتم.. اما تو باورم نکردی.. حالا عشقم.. تو تا ابد برای منی
بوسه ای رو روی لب های تلخ دختر گذاشت و درحالی که صحبت میکرد مشغول نوازش موهای لختش شد
&حالا... من تورو برای همیشه کنارم دارم.. عشق افسانه ای من
۲۹.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.