پارت ۲۷ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:۲۷
(پرش زمانی به فردا صبح)
مامان ا.ت ویو:
صب اومدم به بچهها یه سری بزنم که دیدم تهیونگ نیس فک کردم قرار بود ا.ت و تهیونگ باهم بخوابن نگران تهیونگ شدم و
×تهیونگگگگ پسرم کجایی(با داد)
که همه از خواب بیدار شدن
_کی کجاس من کیم(با حالت خوابالو)
=مامان سر صبح ساعت ۵ چیکارمون داریییی بذار بخوابیم (با حالت خوابالو)
+داداش اگه یه چیزی تو عمرت درست گفته باشی همینه(با حالت خوابالو)
×ع کم غر بزنین
(پرش زمانی به موقع صبحونه)
×چرا همتون امروز گیج میزنین
+مامان ساعت ۵ صبح بیدارمون کردییییی
×واقعا که ساعت ۵ صبح باید پا شید سرحال به کاراتون برسید نه اینکه بخوابید
=مامان جان کدوم احمقی تو این ساعت بیدار میشههه
×هی درست حرف بزن پیش دامادمون بده این حرفا
_(در حال گیج شدن)
(پرش زمانی به بعد صبحونه)
_خب من برم دیگه عمو خاله
×÷عزیزم نشسته بودی دیگه چه عجله ایه
_نه دیگه امروز قراره با خانوادم حرف بزنم و بیایم دوباره مزاحمتون میشیم
÷مزاحم چیه پسرم تو مراحمی هروقت خواستی بیا
_ممنون بابت لطفتون
_ام راستی..
×جانم پسرم چیزی لازمته؟
_راستش بله
×چیه بگو بیارم
_نه لازم نیس بیارین(دست ا.تو میگیره)میشه لطفا با ا.ت برم؟
*مامان بابای ا.ت نگاهی به هم کردن*
×÷باشه
=نخیر لازم نکرده
+تو یکی حرف نزن
=منم باهاتون میام
_باشه برو حاضر شو
+ولی آخه..
_عیب نداره
+اوف باشه پس قراره این داداش مزاحمم تحملش کنیم
حاضر شدن و رفتن سوار قطار شدن
*پرش زمانی به وقتی که رسیدن سئول*
خب شرطا ۸ لایک♡
پارت:۲۷
(پرش زمانی به فردا صبح)
مامان ا.ت ویو:
صب اومدم به بچهها یه سری بزنم که دیدم تهیونگ نیس فک کردم قرار بود ا.ت و تهیونگ باهم بخوابن نگران تهیونگ شدم و
×تهیونگگگگ پسرم کجایی(با داد)
که همه از خواب بیدار شدن
_کی کجاس من کیم(با حالت خوابالو)
=مامان سر صبح ساعت ۵ چیکارمون داریییی بذار بخوابیم (با حالت خوابالو)
+داداش اگه یه چیزی تو عمرت درست گفته باشی همینه(با حالت خوابالو)
×ع کم غر بزنین
(پرش زمانی به موقع صبحونه)
×چرا همتون امروز گیج میزنین
+مامان ساعت ۵ صبح بیدارمون کردییییی
×واقعا که ساعت ۵ صبح باید پا شید سرحال به کاراتون برسید نه اینکه بخوابید
=مامان جان کدوم احمقی تو این ساعت بیدار میشههه
×هی درست حرف بزن پیش دامادمون بده این حرفا
_(در حال گیج شدن)
(پرش زمانی به بعد صبحونه)
_خب من برم دیگه عمو خاله
×÷عزیزم نشسته بودی دیگه چه عجله ایه
_نه دیگه امروز قراره با خانوادم حرف بزنم و بیایم دوباره مزاحمتون میشیم
÷مزاحم چیه پسرم تو مراحمی هروقت خواستی بیا
_ممنون بابت لطفتون
_ام راستی..
×جانم پسرم چیزی لازمته؟
_راستش بله
×چیه بگو بیارم
_نه لازم نیس بیارین(دست ا.تو میگیره)میشه لطفا با ا.ت برم؟
*مامان بابای ا.ت نگاهی به هم کردن*
×÷باشه
=نخیر لازم نکرده
+تو یکی حرف نزن
=منم باهاتون میام
_باشه برو حاضر شو
+ولی آخه..
_عیب نداره
+اوف باشه پس قراره این داداش مزاحمم تحملش کنیم
حاضر شدن و رفتن سوار قطار شدن
*پرش زمانی به وقتی که رسیدن سئول*
خب شرطا ۸ لایک♡
۳.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.