گوی آبی پارت ۱۰
گوی آبی پارت ۱۰
از دید میکو
از گوجو ناراحت بودم ولی نمیدونم چرا آخه اون اتفاق که تخسیر گوجو نبود ولی نمیدونم که چرا اینقدر ناراحتممممممم چرا چرا
که یهو مگومی رو دیدم که پیشم نشسته بود
مگومی : چی شده میکو
میکو : ه...هی..چی ..ت..تو..کی..اومدی
مگومی با داد: میکو چی شدههه
میکو : فقط ...یکم درد دارم همین
مگومی: چرا
میکو : گ...گوجو ........
اون نذاشت حرفمو بزنم و با عجله رفته
گذر زمان
گوجو : میکو چی شدههه
میکو با داد : هیچیییییییییییییی
بلند شدم و اشکامو پاک کردم و رفتم پیش مگومی
میکو : مگومی چی به گوجو گفتی
مگومی: هیچی چی شده
بعد جریانو براش تعریف کردم
میکو : حالا فهمیدی
مگومی : آها ولی از این به بعد اگه چیزی شده بهم بگو
میکو : باشه
چند ماه بعد
الان میتونم خلأ بنفش رو درست استفاده کنم
خیلی خوبه الان هم سطح داداشی ام خیلی خوبههههه ولی الان تازه سال اولی ام
داشتم با یوجی تمرین میکردم که یکی از تکنیکهای جوجوتسو رو انجام دادم و انگار رفتم یه جای عجیب توش به کوه از اسکلت بود یکی هم روشن نشسته بود ( سوکونا)
مرده : به چه جراتی اومدی توی قلمروی من
میکو : من اینجا چیکار میکنم اینجا کجاس تو کی هستیییی
مرده : ها چه زری میزنی
میکو : د بگووووو آنجا کجاس
مرده : انگار یه احمق گیرم اومده من ریومن سوکونام اینجا قلمروی درونی منه
از دید میکو
از گوجو ناراحت بودم ولی نمیدونم چرا آخه اون اتفاق که تخسیر گوجو نبود ولی نمیدونم که چرا اینقدر ناراحتممممممم چرا چرا
که یهو مگومی رو دیدم که پیشم نشسته بود
مگومی : چی شده میکو
میکو : ه...هی..چی ..ت..تو..کی..اومدی
مگومی با داد: میکو چی شدههه
میکو : فقط ...یکم درد دارم همین
مگومی: چرا
میکو : گ...گوجو ........
اون نذاشت حرفمو بزنم و با عجله رفته
گذر زمان
گوجو : میکو چی شدههه
میکو با داد : هیچیییییییییییییی
بلند شدم و اشکامو پاک کردم و رفتم پیش مگومی
میکو : مگومی چی به گوجو گفتی
مگومی: هیچی چی شده
بعد جریانو براش تعریف کردم
میکو : حالا فهمیدی
مگومی : آها ولی از این به بعد اگه چیزی شده بهم بگو
میکو : باشه
چند ماه بعد
الان میتونم خلأ بنفش رو درست استفاده کنم
خیلی خوبه الان هم سطح داداشی ام خیلی خوبههههه ولی الان تازه سال اولی ام
داشتم با یوجی تمرین میکردم که یکی از تکنیکهای جوجوتسو رو انجام دادم و انگار رفتم یه جای عجیب توش به کوه از اسکلت بود یکی هم روشن نشسته بود ( سوکونا)
مرده : به چه جراتی اومدی توی قلمروی من
میکو : من اینجا چیکار میکنم اینجا کجاس تو کی هستیییی
مرده : ها چه زری میزنی
میکو : د بگووووو آنجا کجاس
مرده : انگار یه احمق گیرم اومده من ریومن سوکونام اینجا قلمروی درونی منه
۶.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.