انتقالی پارت ۲۹
تا حالا دقت نکرده بودم که تهیونگ صدام زد
-ا/ت بیا صبحونه بخور
+نمی خوام درضمن این یه ازدواج اجباریه و من اصلا راضی نیستم پس الکلی نکران من نباش چون هیچ سودی برات نداره
-یعنی چی؟
+یعنی همین تازه خیلی هم توی مدرسه به من نچسب نمی خوام کسی که دوسش دارم ازم بدش بیاد(ا/ت دروغ گفت که یکیو دوست داره می خواست حرص تهیونگ رو در بیاره)
-چی؟……تو کسی رو دوست داری؟…..امشب تنبیهت می کنم بخاطر این حرفت
+نه بابا منم نگات می کنم
-حالا میبینیم
توی مدرسه
&عه سلام ا/ت
*تهیونگ بوقه بهش سلام نمیکنی؟سلام تهیونگ
-سلام(تهیونگ رفت توی کلاس و فقط ا/ت و یونا و کوک موندن)
؟:بهبه خانم ا/ت
+تو کی هستی؟
؟:تهیونگ بهت نگفته چه اتفاقی قراره بیوفته؟
+بهت می گم تو کی هستی؟
&ا/ت تو نمیشناسیش؟
+نه بابا این کیه؟
&این…..این…..
+بگو دیگه
خماری🤌🏻
-ا/ت بیا صبحونه بخور
+نمی خوام درضمن این یه ازدواج اجباریه و من اصلا راضی نیستم پس الکلی نکران من نباش چون هیچ سودی برات نداره
-یعنی چی؟
+یعنی همین تازه خیلی هم توی مدرسه به من نچسب نمی خوام کسی که دوسش دارم ازم بدش بیاد(ا/ت دروغ گفت که یکیو دوست داره می خواست حرص تهیونگ رو در بیاره)
-چی؟……تو کسی رو دوست داری؟…..امشب تنبیهت می کنم بخاطر این حرفت
+نه بابا منم نگات می کنم
-حالا میبینیم
توی مدرسه
&عه سلام ا/ت
*تهیونگ بوقه بهش سلام نمیکنی؟سلام تهیونگ
-سلام(تهیونگ رفت توی کلاس و فقط ا/ت و یونا و کوک موندن)
؟:بهبه خانم ا/ت
+تو کی هستی؟
؟:تهیونگ بهت نگفته چه اتفاقی قراره بیوفته؟
+بهت می گم تو کی هستی؟
&ا/ت تو نمیشناسیش؟
+نه بابا این کیه؟
&این…..این…..
+بگو دیگه
خماری🤌🏻
۱۴.۴k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.