🖤music love
یونا:در باز شد و اومد تو سرم پایین بود تا گرفتم بالا خشکم زد اون همون پسره بود که باش تصادف کردم(تهیونگه)
استاد:سلام پسرم خوبی من استاد تو هستم و این دختر استاد دوم تو چون این دختر خیلی حرفه و تجربه داره.....
تهیونگ ویو:
تهیونگ:واییییی این دخترس که باش تصادف کردم
تهیونگ:داشتم به حرفای استاد گوش میدادم حرفاش که تموم شد فهمیدم دختره خیلی با تجربس و خیلی باحاله
استاد گفت کار داره زود برمیگرده رفت بیرون رفتم نزدیک دختره
تهیونگ:سلام
دختره:سلام
تهیونگ:اسمت چیه؟
یونا:به تو چه
تهیونگ:چقد زبون درازی
یونا:همینه که هست مشکلیه؟
تهیونگ:اره مشکله چقد لجبازی
یونا:اره وقتی پول تعمیر ماشین گردنمو دادی میفهمی
تهیونگ:اهان پس برای اینه که لج میکنی
یونا:نه کلا لجیم
تهیونگ:ای خدا من پولدارم پولتو میدم
یونا:بهتر
تهیونگ:نمیخوای چیزی یادم بدی؟
یونا:اخخخ راس میگه یادم رفت
تهیونگ تو دلش:اوففف عجب خریه ولی باحاله
یونا ویو:
یونا:انقد باهاش بحث کردم یادم رفت باید بهش چیز یاد بدم
یونا:چقد بلدی؟
تهیونگ:کم
یونا:یه کتاب مناسب براش از قفسه در اوردمو بهش یاد دادم خیلی خنگ بود هی اشتباه میزد
تهیونگ ویو:
تهیونگ:هی اشتباه میزدم و جای دست و حالت دستمو درست میکرد قشنگ کلافه شده بود
یونا:وقت کلاس تمومه باید یه زنگ بزنم به استاد بگم کجاس
(زنگ زد به استاد و استادش گفت برین شماها نمیتونه برگرده)
تهیونگ:خدافس
یونا:خدافس
یونا ویو:
یونا:رفتم خونه ماری و رفتیم با هم خرید
یونا:نصف شب برگشتم خونه
مامان یونا:به به کجا تا الان
یونا:اوما گیر نده بیرون بودم با ماری
مامان یونا:شام نمیخوری؟
یونا:نه خستمه شب بخیر
مامان یونا:شب بخیر
*فردا صبح*
یونا:پاشدم از خواب استاد بهم پیام داده بود که به خاطر یه سفر نمیتونه بیاد اموزشگاه و من به جاش برم
یونا:اوففف خدااا
یونا:پاشدم صبحونه خوردم زنگ زدم به ماری
یونا:الو ماری میای بریم بیرون؟
ماری:نه نمیام کار دارم امروز
یونا:اوکی بای
یونا:اوففف حوصلم
یونا:اممم راهی نیس به جز اینکه به این پسره اممم اسمش چی بود هااا تهیونگ پیام بدم ببینم میاد (نکته:تو کلاس شماره همو گرفتن)
یونا:هلو ته میای بریم بیرون حوصلم سر رفته؟
ته:از کی شدم ته؟
یونا:کف گرگی میام تو صورتتا
ته:اوف چه عصبانی
ته:اره میام ساعت ۵اماده باش میام دنبالت
یونا:خودم میام
ته:نه من میام
یونا:گفتم خودم میام
ته:منم گفتم من میام
خلاصه انقد بحث کردیم قرار شد اون بیاد دنبالم
یونا:بهش گفتم بریم بار
ساعتو نگاه کردم ۱۲بود یه فیلم دیدم ساعتو نگاه کردم ۱بود بلند شدم رفتم خرید برا امشب یه لباس باز خریدم و اومدم خونه ساعت ۳بود رفتم حموم و کارای لازمو انجام دادم ۴بود یک ساعت دیگه ته میومد رفتم ورزش کردم ساعت۴:۴۰ بود و رفتم لباس پوشیدن و ارایش ملایم کردم و ته اومد رفتم سوار شدم یه پورشه مشکی داشت
ته:هلو لیدی
یونا:هلو بوی
ته:چه یه روزه راحتیا
یونا:اوی اولاغ خودت اول گفتی
ته:خون خودتو کثیف نکن
یونا:......
ته:خب بریم بار؟
یونا:اره بریم
ته:این یکم باز نیس؟
یونا:هیچیش نیس برو
ته:اوک
یونا؛:رفتیم بار اوف چقد بوی الکل میومد ولی از اونجایی که بد گرل بودم دوس داشتم
رفتم به گارسون گفتم یه لیوان بزرگ مشروب بیاره ظرفیتم متوسط بود ته هم سفارش داد
ته ویو:
ته:منم سفارش دادم
ته:یونا داشت همرو یه جا سر میکشید
ته:یونا اروم باش
یونا:آیم بد گرل
ته:یه ذره مست بود
یونا:دیگه همشو خورده بودم مست مست بودم حالم اصلا دست خودم نبود
ته:قشنگ معلوم بود مسته چون تلو تلو میخورد
یونا:بیبی بیا بریم یه جای خلوت شیطونی
ته:وایی خاک خیلی مسته اصلا حالش دست خودش نیست
ته:یهو یه پسره که از یونا مست تر بود اومد نزدیکش یه هو دستشو گذاشت رو کمر یونا و بعد دستشو گذاشت رو سینش دستم از حرص میمردم مرده داشت دست میکرد تو لباس یونا که سریع خاروندم تو گوشش دهنش پر خون شد مرده:چته وحشی مگه تو کیشی ته:بوی فرندش گورتو گم کن
یونا:حالم دست خودم نبود میخواستم حال کنم ولی ته نمیومد یه پسره نزدیکم شدو نمیدونستم کیه فک کردم ته عه مقاومت نکردم ولی یکی خابوند تو گوشش از صداش فهمیدم تهه خیلی گرمم بود نیاز داشتم ولی ته حاضر نبود اه حالم بده
ته:خیلی تابلو بود که یونا نیاز داشت یه کارایی میکرد که نگم یه هو به جای بدی دست گذاشت....
اسلاید ۲لباس یونا
اسلاید۳لباس تهیونگ
اسلاید ۴ماشین تهیونگ
ادامه داره
فالو لایک
کامنت یادتون نره مرسی
استاد:سلام پسرم خوبی من استاد تو هستم و این دختر استاد دوم تو چون این دختر خیلی حرفه و تجربه داره.....
تهیونگ ویو:
تهیونگ:واییییی این دخترس که باش تصادف کردم
تهیونگ:داشتم به حرفای استاد گوش میدادم حرفاش که تموم شد فهمیدم دختره خیلی با تجربس و خیلی باحاله
استاد گفت کار داره زود برمیگرده رفت بیرون رفتم نزدیک دختره
تهیونگ:سلام
دختره:سلام
تهیونگ:اسمت چیه؟
یونا:به تو چه
تهیونگ:چقد زبون درازی
یونا:همینه که هست مشکلیه؟
تهیونگ:اره مشکله چقد لجبازی
یونا:اره وقتی پول تعمیر ماشین گردنمو دادی میفهمی
تهیونگ:اهان پس برای اینه که لج میکنی
یونا:نه کلا لجیم
تهیونگ:ای خدا من پولدارم پولتو میدم
یونا:بهتر
تهیونگ:نمیخوای چیزی یادم بدی؟
یونا:اخخخ راس میگه یادم رفت
تهیونگ تو دلش:اوففف عجب خریه ولی باحاله
یونا ویو:
یونا:انقد باهاش بحث کردم یادم رفت باید بهش چیز یاد بدم
یونا:چقد بلدی؟
تهیونگ:کم
یونا:یه کتاب مناسب براش از قفسه در اوردمو بهش یاد دادم خیلی خنگ بود هی اشتباه میزد
تهیونگ ویو:
تهیونگ:هی اشتباه میزدم و جای دست و حالت دستمو درست میکرد قشنگ کلافه شده بود
یونا:وقت کلاس تمومه باید یه زنگ بزنم به استاد بگم کجاس
(زنگ زد به استاد و استادش گفت برین شماها نمیتونه برگرده)
تهیونگ:خدافس
یونا:خدافس
یونا ویو:
یونا:رفتم خونه ماری و رفتیم با هم خرید
یونا:نصف شب برگشتم خونه
مامان یونا:به به کجا تا الان
یونا:اوما گیر نده بیرون بودم با ماری
مامان یونا:شام نمیخوری؟
یونا:نه خستمه شب بخیر
مامان یونا:شب بخیر
*فردا صبح*
یونا:پاشدم از خواب استاد بهم پیام داده بود که به خاطر یه سفر نمیتونه بیاد اموزشگاه و من به جاش برم
یونا:اوففف خدااا
یونا:پاشدم صبحونه خوردم زنگ زدم به ماری
یونا:الو ماری میای بریم بیرون؟
ماری:نه نمیام کار دارم امروز
یونا:اوکی بای
یونا:اوففف حوصلم
یونا:اممم راهی نیس به جز اینکه به این پسره اممم اسمش چی بود هااا تهیونگ پیام بدم ببینم میاد (نکته:تو کلاس شماره همو گرفتن)
یونا:هلو ته میای بریم بیرون حوصلم سر رفته؟
ته:از کی شدم ته؟
یونا:کف گرگی میام تو صورتتا
ته:اوف چه عصبانی
ته:اره میام ساعت ۵اماده باش میام دنبالت
یونا:خودم میام
ته:نه من میام
یونا:گفتم خودم میام
ته:منم گفتم من میام
خلاصه انقد بحث کردیم قرار شد اون بیاد دنبالم
یونا:بهش گفتم بریم بار
ساعتو نگاه کردم ۱۲بود یه فیلم دیدم ساعتو نگاه کردم ۱بود بلند شدم رفتم خرید برا امشب یه لباس باز خریدم و اومدم خونه ساعت ۳بود رفتم حموم و کارای لازمو انجام دادم ۴بود یک ساعت دیگه ته میومد رفتم ورزش کردم ساعت۴:۴۰ بود و رفتم لباس پوشیدن و ارایش ملایم کردم و ته اومد رفتم سوار شدم یه پورشه مشکی داشت
ته:هلو لیدی
یونا:هلو بوی
ته:چه یه روزه راحتیا
یونا:اوی اولاغ خودت اول گفتی
ته:خون خودتو کثیف نکن
یونا:......
ته:خب بریم بار؟
یونا:اره بریم
ته:این یکم باز نیس؟
یونا:هیچیش نیس برو
ته:اوک
یونا؛:رفتیم بار اوف چقد بوی الکل میومد ولی از اونجایی که بد گرل بودم دوس داشتم
رفتم به گارسون گفتم یه لیوان بزرگ مشروب بیاره ظرفیتم متوسط بود ته هم سفارش داد
ته ویو:
ته:منم سفارش دادم
ته:یونا داشت همرو یه جا سر میکشید
ته:یونا اروم باش
یونا:آیم بد گرل
ته:یه ذره مست بود
یونا:دیگه همشو خورده بودم مست مست بودم حالم اصلا دست خودم نبود
ته:قشنگ معلوم بود مسته چون تلو تلو میخورد
یونا:بیبی بیا بریم یه جای خلوت شیطونی
ته:وایی خاک خیلی مسته اصلا حالش دست خودش نیست
ته:یهو یه پسره که از یونا مست تر بود اومد نزدیکش یه هو دستشو گذاشت رو کمر یونا و بعد دستشو گذاشت رو سینش دستم از حرص میمردم مرده داشت دست میکرد تو لباس یونا که سریع خاروندم تو گوشش دهنش پر خون شد مرده:چته وحشی مگه تو کیشی ته:بوی فرندش گورتو گم کن
یونا:حالم دست خودم نبود میخواستم حال کنم ولی ته نمیومد یه پسره نزدیکم شدو نمیدونستم کیه فک کردم ته عه مقاومت نکردم ولی یکی خابوند تو گوشش از صداش فهمیدم تهه خیلی گرمم بود نیاز داشتم ولی ته حاضر نبود اه حالم بده
ته:خیلی تابلو بود که یونا نیاز داشت یه کارایی میکرد که نگم یه هو به جای بدی دست گذاشت....
اسلاید ۲لباس یونا
اسلاید۳لباس تهیونگ
اسلاید ۴ماشین تهیونگ
ادامه داره
فالو لایک
کامنت یادتون نره مرسی
۴۶.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.