وقت است که از باغ و صنوبر گویم از گلشن و قمری و کبوتر گویم* بگذار کنون که گمرهان لب بستند فریاد کشم ز حب رهبر گویم* حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای* زیباتر ازین نام ندیدم به جهان* سید علی الحسینی الخامنه ای
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.