رز سیاه
رز سیاه
P:1
.
.
علامت جونگ کوک - )
-بیدار شدم ساعت 8 بود سرم درد میکرد نشستم روی تخت دستی به موهام کشیدم. نور خیلی زیادی میومد. پاشدم
اجوما:ارباب
-بله
اجوما:صبحانه حاضره
-باش. برو
-اصلا حوصله ندارم برم شرکت ولی خیلی کار دارم. اوففف رفتم دستشویی مسواکمو زدم صورتمو شستم بعدش کت و شلوارمو پوشیدم و رفتم بیرون
10 مین بعد
-صبحونه خوردم خواستم برم که
اجوما:ارباب
-بله
اجوما:اگه اجازه بدین امروز یکی از خدمتکاران اتاقتون رو مرتب میکنه
-باشه مشکلی نیست*لبخند*
-رفتم بیرون و سوار ماشین شدم
( علامت یونا + )
+اجوما بهم گفت برم اتاق ارباب رو مرتب کنم. شوینده و دستمال رو برداشتم. رفتم داخل اتاق. یا خدااااا اینجا اتاقه یا سگدونی؟؟؟؟!!!؟!؟!! کیفش توی تراسه.تیشرتش روی میزه. حولش روی پاتختیه و... من چجوری اینجا رو مرتب کنم؟؟!؟؟! رفتم بیرون سمت اجوما
+اجوما😩
اجوما:جانم*لبخند*
+اتاق ارباب خیلی بهم ریختس میشه برم بگم انیا هم باهام بیاد
اجوما:باشه عزیزم تو برو من بهم میگم*لبخند*
+مرسییی
رفتم داخل اتاق بعد از چند ثانیه انیا اومد
علامت انیا ×
×من اومدممم
+بیا ببین چه وضعیتی داره اتاقش
×خخخ دقیقا مثل تخت منه
+اره کفگیر روی تخته
×از خداتم باشه کفگیر بخای بهت میدم
+باشه بیا حالا
یونا و انیا مشغول شدن
1 ساعت بعد
×اییی خسته شدم مگه این اتاق کارش تموم میشه
+چجوری اینجا میخوابه
×این انقدر خسته برمیگرده که نمیفهمه کی میخوابه. چی میگی*لبخند*
+اوففف بسه
یونا نشست رو تخت کوک
×بیا بریم بگیم خسته شدیم
+اجوما میگه زارت
×ای بابا
اجوما در میزنه
اجوما:انیا بیا کارت دارم
×من؟
+نه پع من
اجوما:زود بیا انیا. تو هم اینجارو مرتب کن یونا
بعد میره
×بدبخت
+همون دیه
×من رفتم
+برو گمشوووو
×بای بای*مغرور*
+وِوِوِ*مسخره*
انیا هم میره
1 ساعت بعد
+بابا بسه. مگه اینجا تموم میشه. دوساعته دارم اینجا رو مرتب میکنم. هوففف نه. فقط یه ذره مونده. اره بعدش تمومه
20 مین بعد
+اخیش تموم شد
P:1
.
.
علامت جونگ کوک - )
-بیدار شدم ساعت 8 بود سرم درد میکرد نشستم روی تخت دستی به موهام کشیدم. نور خیلی زیادی میومد. پاشدم
اجوما:ارباب
-بله
اجوما:صبحانه حاضره
-باش. برو
-اصلا حوصله ندارم برم شرکت ولی خیلی کار دارم. اوففف رفتم دستشویی مسواکمو زدم صورتمو شستم بعدش کت و شلوارمو پوشیدم و رفتم بیرون
10 مین بعد
-صبحونه خوردم خواستم برم که
اجوما:ارباب
-بله
اجوما:اگه اجازه بدین امروز یکی از خدمتکاران اتاقتون رو مرتب میکنه
-باشه مشکلی نیست*لبخند*
-رفتم بیرون و سوار ماشین شدم
( علامت یونا + )
+اجوما بهم گفت برم اتاق ارباب رو مرتب کنم. شوینده و دستمال رو برداشتم. رفتم داخل اتاق. یا خدااااا اینجا اتاقه یا سگدونی؟؟؟؟!!!؟!؟!! کیفش توی تراسه.تیشرتش روی میزه. حولش روی پاتختیه و... من چجوری اینجا رو مرتب کنم؟؟!؟؟! رفتم بیرون سمت اجوما
+اجوما😩
اجوما:جانم*لبخند*
+اتاق ارباب خیلی بهم ریختس میشه برم بگم انیا هم باهام بیاد
اجوما:باشه عزیزم تو برو من بهم میگم*لبخند*
+مرسییی
رفتم داخل اتاق بعد از چند ثانیه انیا اومد
علامت انیا ×
×من اومدممم
+بیا ببین چه وضعیتی داره اتاقش
×خخخ دقیقا مثل تخت منه
+اره کفگیر روی تخته
×از خداتم باشه کفگیر بخای بهت میدم
+باشه بیا حالا
یونا و انیا مشغول شدن
1 ساعت بعد
×اییی خسته شدم مگه این اتاق کارش تموم میشه
+چجوری اینجا میخوابه
×این انقدر خسته برمیگرده که نمیفهمه کی میخوابه. چی میگی*لبخند*
+اوففف بسه
یونا نشست رو تخت کوک
×بیا بریم بگیم خسته شدیم
+اجوما میگه زارت
×ای بابا
اجوما در میزنه
اجوما:انیا بیا کارت دارم
×من؟
+نه پع من
اجوما:زود بیا انیا. تو هم اینجارو مرتب کن یونا
بعد میره
×بدبخت
+همون دیه
×من رفتم
+برو گمشوووو
×بای بای*مغرور*
+وِوِوِ*مسخره*
انیا هم میره
1 ساعت بعد
+بابا بسه. مگه اینجا تموم میشه. دوساعته دارم اینجا رو مرتب میکنم. هوففف نه. فقط یه ذره مونده. اره بعدش تمومه
20 مین بعد
+اخیش تموم شد
۸.۸k
۲۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.