سفر در زمان پارت : چهارم لاو
ساتومی: پوفففففف حوصلم پوکید
گوجو: بچه تو واقعا مثل خودم جذابی
ساتومی: واقعا ؟
نیشیمیا: لوسش نکن الان غش میکنه
گوجو: وای وای یه دونه دختر بیشتر ندارم که
ساتومی: عررررر * غش کردن *
گوجو: خاک بر سرممم ... ساتومی؟؟؟
نیشیمیا: برو کنار الان با یک کلمه بهوش میاد
مگومی !!!!!
ساتومی: کوووووووووو ،؟؟؟ کجاستتتتتتتتتت؟؟؟ موهام خوبه ؟؟؟
گوجو: این رو مگومی لاو داره
نیشیمیا: شدیدا
گوجو: * هنگ کرده بچم *
ساتومی: یه کاری نکن سوکی جونت رو لو بدم
نیشیمیا: پای سوکی رو نکش وسط که جرت میدم بچه خوشمل
گتو : نکته سوکی کیه ؟
ساتومی: سوکونا مترادف سوکی ملقب که تتو قشنگه
گتو : * این یکی بچم هم هنگید *
مگومی: گوجو سنسه؟؟ حالتون خوبه ؟؟؟
ساتومی: عرررررر * غش *
یوجی : گوجو سنسه!!!
نیشیمیا: عرررر پیکر سوکی جونم * غش *
گوجو: * گرفتن ساتومی و پرنسسی بغل کردنش *
گتو : *گرفتن نیشیمیا و پرنسسی بغل کردنش *
مگومی : اینا کین ؟
یوجی :اینا کین ؟
ساتومی: * در حال بای بای کردن با مگومی *
گوجو: بچه دیگه جلوی من لاس نزن
سوکونا از گونه یوجی : تازه وارد داریم
نیشیمیا: عررررر سوکی جون بیا بریم امشب تو اتاق * چشمک زدن *
گتو : ساتورو در ماشین رو باز کن وضعیت داره وخیم میشه
نیشیمیا: بای بای
سوکونا: * این یکی بچم هم هنگید *
مگومی و یوجی نابود شدن با حرکات ساتومی و نیشیمیا
* گوجو رانندگی کرد گتو روی صندلی کنار گوجو نشسته بود
نیشیمیا و ساتومی هم عقب بود روی صندلی ماشین دراز کشیده بودن داشتم موبایل نگاه میکردن و برای خودشون حرف میزدن
گوجو براش سوال بود چجوری دخترش با دختر گتو انقدر صمیمی هستن و گتو هم به همین فکر میکرد
معلوم نیست تو اینده چه اتفاقی افتاده *
ساتومی: بابا ؟
گوجو: * خر ذوق * جانم ؟
ساتومی: من گشنمه
نیشیمیا: موافقم
ساتومی: اتفاقا منو موقعی به اینجا اوردین که تازه عذا درست کرده بودم گذاشتم روی میز که
زارت
اومدیم اینجا
گوجو: * سکوت پر معنا و لبخند گتو *
گوجو: به من میخندی اسکل ؟
گتو : نه ، از اون دو نفر خندم میگیره
نیشیمیا: بابا جدی جدی تو اینده خیلی خوش تیپ تری البته الان هم بد نیستی خوبه
ساتومی: راست میگه عمو گتو تو اینده خیلی باحال تره
نیشیمیا: البته بابای تو هم تو اینده ___
ساتومی: پدر من در هر دوره زمانی خوشتیپ بوده و میمونه حرف اضافه نباشه
گوجو: واو خوشم اومد ،
ساتومی: بله بله میدونم
گوجو: بچه تو واقعا مثل خودم جذابی
ساتومی: واقعا ؟
نیشیمیا: لوسش نکن الان غش میکنه
گوجو: وای وای یه دونه دختر بیشتر ندارم که
ساتومی: عررررر * غش کردن *
گوجو: خاک بر سرممم ... ساتومی؟؟؟
نیشیمیا: برو کنار الان با یک کلمه بهوش میاد
مگومی !!!!!
ساتومی: کوووووووووو ،؟؟؟ کجاستتتتتتتتتت؟؟؟ موهام خوبه ؟؟؟
گوجو: این رو مگومی لاو داره
نیشیمیا: شدیدا
گوجو: * هنگ کرده بچم *
ساتومی: یه کاری نکن سوکی جونت رو لو بدم
نیشیمیا: پای سوکی رو نکش وسط که جرت میدم بچه خوشمل
گتو : نکته سوکی کیه ؟
ساتومی: سوکونا مترادف سوکی ملقب که تتو قشنگه
گتو : * این یکی بچم هم هنگید *
مگومی: گوجو سنسه؟؟ حالتون خوبه ؟؟؟
ساتومی: عرررررر * غش *
یوجی : گوجو سنسه!!!
نیشیمیا: عرررر پیکر سوکی جونم * غش *
گوجو: * گرفتن ساتومی و پرنسسی بغل کردنش *
گتو : *گرفتن نیشیمیا و پرنسسی بغل کردنش *
مگومی : اینا کین ؟
یوجی :اینا کین ؟
ساتومی: * در حال بای بای کردن با مگومی *
گوجو: بچه دیگه جلوی من لاس نزن
سوکونا از گونه یوجی : تازه وارد داریم
نیشیمیا: عررررر سوکی جون بیا بریم امشب تو اتاق * چشمک زدن *
گتو : ساتورو در ماشین رو باز کن وضعیت داره وخیم میشه
نیشیمیا: بای بای
سوکونا: * این یکی بچم هم هنگید *
مگومی و یوجی نابود شدن با حرکات ساتومی و نیشیمیا
* گوجو رانندگی کرد گتو روی صندلی کنار گوجو نشسته بود
نیشیمیا و ساتومی هم عقب بود روی صندلی ماشین دراز کشیده بودن داشتم موبایل نگاه میکردن و برای خودشون حرف میزدن
گوجو براش سوال بود چجوری دخترش با دختر گتو انقدر صمیمی هستن و گتو هم به همین فکر میکرد
معلوم نیست تو اینده چه اتفاقی افتاده *
ساتومی: بابا ؟
گوجو: * خر ذوق * جانم ؟
ساتومی: من گشنمه
نیشیمیا: موافقم
ساتومی: اتفاقا منو موقعی به اینجا اوردین که تازه عذا درست کرده بودم گذاشتم روی میز که
زارت
اومدیم اینجا
گوجو: * سکوت پر معنا و لبخند گتو *
گوجو: به من میخندی اسکل ؟
گتو : نه ، از اون دو نفر خندم میگیره
نیشیمیا: بابا جدی جدی تو اینده خیلی خوش تیپ تری البته الان هم بد نیستی خوبه
ساتومی: راست میگه عمو گتو تو اینده خیلی باحال تره
نیشیمیا: البته بابای تو هم تو اینده ___
ساتومی: پدر من در هر دوره زمانی خوشتیپ بوده و میمونه حرف اضافه نباشه
گوجو: واو خوشم اومد ،
ساتومی: بله بله میدونم
۵.۷k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.