گناهکار
ارسلان. رفتم جلو محکم جلوش وایستادم.
دیانا، برو کنار.
ارسلان، نمیرم.
دیانا، ارسلـــان برو کنار.
ارسلان، گفتم نمیرم.
دیانا، تو. چیکار داری با من ها.
ارسلان، احساس میکنم یه چیزی حس که نمیتونی بگی..
دیانا. نخیر هیچی نی.
ارسلان، تا نگی نمیزارم. بری. دیانا. چیشده. اتفاقی. افتاده . به من بگو.
دیانا. هه. تو چرا همیشه از من مراقبت میکنی. چرا.... ها. اصلا به تو چه.. مگه من مردم از خودم مراقبت کنم. یا هر غلط دیگه ایی.
ارسلان، واسه مردم..
دیانا. واسه کدومم. مردم.
ارسلان، من باید پیشت باشم. که ببینن بهفهمن. این دختر صاحب داره. دست دیانا گرفتم و کشیدم جلو. یعنی مال مــــنـه! ♾️
دیانا،........ 🤨🤨🤨🤨جانم مال شما
ارسلان، بلع.
دیانا، برو با با ولم کن.
ارسلان، نمیکنم.
دیانا، (تو دلش💛) چرا با اینکه میخوام بهش بگم نمی تونم الان خودش داره بهم میگه که. حسمو بهش بگم. ولی.
ارسلان، دیانا.
دیانا، یه نگاه بهش کردم.
ارسلان، هستی. به چی فکر میکنی.
دیانا، گوشیشو از جیبش کشیدم.
ارسلان، اع.چیکار داری به گوشی من.
دیانا. رفتم دور. وایستادم.... اگه نزدیک شی. گوشی میندازم تو اب استخر.
ارسلان. اه. نه. نه. وایسا.
دیانا. خب. پس همون جا وایسا 😉😉
ارسلان. واقعا اسکولی.
دیانا، برگشتم. و فکر کردم. که بهش بگم یا نه...
ارسلان، بریم خونمون دیانا خانوم.
دیانا، با این حرفش قند تو دلم اب شد.
ارسلان. دیانا خانوم.
دیانا. خودت برو.
ارسلان. چرا داری اینجوری میکنی.
دیانا. برگشتم با قاطعیت تمام گفتم. چون دلم میخواد
ارسلان. پوف.
دیانا. الانم نری گوشیو میندازم تو اب.
ارسلان. اع. نه. دیوانه.
دیانا..... انداختم ااااا.
ارسلان. وایسا یه دقیقه.
دیانا چیه.
ارسلان، هر چیزی که میخواستی بگی بگو من حلش میکنم.
دیانا. الان وقتشه که بهش بگم دوسش دارم. اروم رفتم جلو. و. واقعا حلش میکنی.
ارسلان. ارهه.
دیانا. قول میدی
ارسلان، اره دیگه بگو.
دیانا. همینجوری که گوشی دستم بود دستامو پیچ و تاب میدادم . خب..... من. یعنی....
ارسلان. 🤨🤨🤨🤨
دیانا. خواستم بگم که.
ارسلان.....
دیانا. صفحه گوشی روشن شد. یک پیامک. اومد. نگاش. کردم.
ارسلان. اوف.
دیانا. به صفحه خیره شدم.
انیتا. ارسلان سلام چطوری عشقم. ببین گفته بودی عکس که با هم گرفتیم و بفرستم. الانم فرستادم. خوبه.
دیانا. چشام به عکس افتاد. که بغض چشامو گرفت..... حرفی که میخواستم بزنم. از گلوم رفت پاییین با تعجب به ارسلان نگاه کردم.
ارسلان. چیه........ دیانـا!......
دیانا. سرمو تکون دادم. به نشانه اینکه خیلی بی معرفته.
انیتا. فردا میام اونجا.. بای کاشی جونم.
دیانا. . از. دیدن تون پیامک های محبت امیز. حالم بهم خورد. مستقیم برای خودم فرستادم پیامو و تو گوشی ارسلان دیلت کردم عکسو. رفتم جلو ارسلان وایستادم... و.
ارسلان. چت شد یه دفعه.
دیانا. گوشی رو محکم. زدم به سینش.
ارسلان...... 😳😳😳😳
دیانا. لیاقت نداری.! همین. این حرفی بود که خواستم ممممم بزنممممم.سری از کنارش رد شدم به سمت در حیاط رفتم.
ارسلان. گوشی نگاه کردم هیچی نبود تلفونو انداختم دنبال دیانا فرار کردم.
دیانا. اشک تو چشام جمع. شده بود. و همینجوری که دستمو گذاشته بودم رو قلبم و نفس عمیق میکشیدم. متوجه شدم ارسلان داره دنبالم میاد.
ارسلان. دیانا عزیزم. وایسا. چی شد یه دفعه.
دیانا. قدمامو محکم بر میداشتم و به سمت در میرفتم.
ارسلان. دیانا. میگم وایسا چی تو اون گوشی دیدی.
دیانا. خودت بهتر میدونی. (؟ 🙄
ارسلان.. چی رو میدونم. بهت. میگم. وایسا...
دیانا. داشتم همین طور میرفتم که ارسلان روبه روم وایستاد.
ارسلان. خواهش میکنم... چی تو این گوشی دیدیییی. که. داری. این. کارو با. من. میکنی.
دیانا. سکوت کردم و..... یه پوزخند. زدم. از. کنارش. رد. شدم.
ارسلان. دیانا ااااااا.
دیانا، برو کنار.
ارسلان، نمیرم.
دیانا، ارسلـــان برو کنار.
ارسلان، گفتم نمیرم.
دیانا، تو. چیکار داری با من ها.
ارسلان، احساس میکنم یه چیزی حس که نمیتونی بگی..
دیانا. نخیر هیچی نی.
ارسلان، تا نگی نمیزارم. بری. دیانا. چیشده. اتفاقی. افتاده . به من بگو.
دیانا. هه. تو چرا همیشه از من مراقبت میکنی. چرا.... ها. اصلا به تو چه.. مگه من مردم از خودم مراقبت کنم. یا هر غلط دیگه ایی.
ارسلان، واسه مردم..
دیانا. واسه کدومم. مردم.
ارسلان، من باید پیشت باشم. که ببینن بهفهمن. این دختر صاحب داره. دست دیانا گرفتم و کشیدم جلو. یعنی مال مــــنـه! ♾️
دیانا،........ 🤨🤨🤨🤨جانم مال شما
ارسلان، بلع.
دیانا، برو با با ولم کن.
ارسلان، نمیکنم.
دیانا، (تو دلش💛) چرا با اینکه میخوام بهش بگم نمی تونم الان خودش داره بهم میگه که. حسمو بهش بگم. ولی.
ارسلان، دیانا.
دیانا، یه نگاه بهش کردم.
ارسلان، هستی. به چی فکر میکنی.
دیانا، گوشیشو از جیبش کشیدم.
ارسلان، اع.چیکار داری به گوشی من.
دیانا. رفتم دور. وایستادم.... اگه نزدیک شی. گوشی میندازم تو اب استخر.
ارسلان. اه. نه. نه. وایسا.
دیانا. خب. پس همون جا وایسا 😉😉
ارسلان. واقعا اسکولی.
دیانا، برگشتم. و فکر کردم. که بهش بگم یا نه...
ارسلان، بریم خونمون دیانا خانوم.
دیانا، با این حرفش قند تو دلم اب شد.
ارسلان. دیانا خانوم.
دیانا. خودت برو.
ارسلان. چرا داری اینجوری میکنی.
دیانا. برگشتم با قاطعیت تمام گفتم. چون دلم میخواد
ارسلان. پوف.
دیانا. الانم نری گوشیو میندازم تو اب.
ارسلان. اع. نه. دیوانه.
دیانا..... انداختم ااااا.
ارسلان. وایسا یه دقیقه.
دیانا چیه.
ارسلان، هر چیزی که میخواستی بگی بگو من حلش میکنم.
دیانا. الان وقتشه که بهش بگم دوسش دارم. اروم رفتم جلو. و. واقعا حلش میکنی.
ارسلان. ارهه.
دیانا. قول میدی
ارسلان، اره دیگه بگو.
دیانا. همینجوری که گوشی دستم بود دستامو پیچ و تاب میدادم . خب..... من. یعنی....
ارسلان. 🤨🤨🤨🤨
دیانا. خواستم بگم که.
ارسلان.....
دیانا. صفحه گوشی روشن شد. یک پیامک. اومد. نگاش. کردم.
ارسلان. اوف.
دیانا. به صفحه خیره شدم.
انیتا. ارسلان سلام چطوری عشقم. ببین گفته بودی عکس که با هم گرفتیم و بفرستم. الانم فرستادم. خوبه.
دیانا. چشام به عکس افتاد. که بغض چشامو گرفت..... حرفی که میخواستم بزنم. از گلوم رفت پاییین با تعجب به ارسلان نگاه کردم.
ارسلان. چیه........ دیانـا!......
دیانا. سرمو تکون دادم. به نشانه اینکه خیلی بی معرفته.
انیتا. فردا میام اونجا.. بای کاشی جونم.
دیانا. . از. دیدن تون پیامک های محبت امیز. حالم بهم خورد. مستقیم برای خودم فرستادم پیامو و تو گوشی ارسلان دیلت کردم عکسو. رفتم جلو ارسلان وایستادم... و.
ارسلان. چت شد یه دفعه.
دیانا. گوشی رو محکم. زدم به سینش.
ارسلان...... 😳😳😳😳
دیانا. لیاقت نداری.! همین. این حرفی بود که خواستم ممممم بزنممممم.سری از کنارش رد شدم به سمت در حیاط رفتم.
ارسلان. گوشی نگاه کردم هیچی نبود تلفونو انداختم دنبال دیانا فرار کردم.
دیانا. اشک تو چشام جمع. شده بود. و همینجوری که دستمو گذاشته بودم رو قلبم و نفس عمیق میکشیدم. متوجه شدم ارسلان داره دنبالم میاد.
ارسلان. دیانا عزیزم. وایسا. چی شد یه دفعه.
دیانا. قدمامو محکم بر میداشتم و به سمت در میرفتم.
ارسلان. دیانا. میگم وایسا چی تو اون گوشی دیدی.
دیانا. خودت بهتر میدونی. (؟ 🙄
ارسلان.. چی رو میدونم. بهت. میگم. وایسا...
دیانا. داشتم همین طور میرفتم که ارسلان روبه روم وایستاد.
ارسلان. خواهش میکنم... چی تو این گوشی دیدیییی. که. داری. این. کارو با. من. میکنی.
دیانا. سکوت کردم و..... یه پوزخند. زدم. از. کنارش. رد. شدم.
ارسلان. دیانا ااااااا.
۱۰۱.۳k
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۰۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.