سناریو درخواستی وقتی نصف شبی مست برمیگردن خونه و تورو میندازن پایین از پله ها جوری که بچت سقط میشه☆♡
نامجون: من چیکار کردم من خیلی منتظر اون کوچولو بودم
جین: اون قرار بود مثل باباش هندسام باشه ولی همون بابا قاتلشه
شوگا: من میخواستم با اون وقت بگذرونم نمیخواستم بچمو اذیت کنم نمیخواستم مثل پدرم بد باشم ولی من از اونم ظالم ترم(نگوووو بچمممم)
جیهوپ: سانشاینم منو ببخش که پدره بدی بودم
جیمین: ایکاش هیچوقت اون کوفتی و نمیخوردم
تهیونگ: نههه من چیکار کردم ایکاش دستم میشکست و ا/ت رو اونطوری هول نمیدادم پایین هق(خدا نکنهه)
جونگ کوک: ولی قرار بود سر شیرموز باهم دعوا کنیم (باز این شیرموز و کشید وسط)
بایییی درخواستی دارید بگید میزارم♡
جین: اون قرار بود مثل باباش هندسام باشه ولی همون بابا قاتلشه
شوگا: من میخواستم با اون وقت بگذرونم نمیخواستم بچمو اذیت کنم نمیخواستم مثل پدرم بد باشم ولی من از اونم ظالم ترم(نگوووو بچمممم)
جیهوپ: سانشاینم منو ببخش که پدره بدی بودم
جیمین: ایکاش هیچوقت اون کوفتی و نمیخوردم
تهیونگ: نههه من چیکار کردم ایکاش دستم میشکست و ا/ت رو اونطوری هول نمیدادم پایین هق(خدا نکنهه)
جونگ کوک: ولی قرار بود سر شیرموز باهم دعوا کنیم (باز این شیرموز و کشید وسط)
بایییی درخواستی دارید بگید میزارم♡
۷.۶k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.