سربازی ۵
ات دست آیو رو کشید و سریع با همدیگه رفتن به سمت خوابگاهشون آت در زد و با آیو رفت توی خوابگاه و با چیزی که دید سر جاش وایساد آت روبه آیو شد و آروم گفت: وای آی، اونا خود اعضای!؟ چرا ما باهاشون هم اتاقیم؟؟!
آیو با استرس گفت:
فکنم همه چی زیره سره بابام باشه
ات که خیلی شوکه شده بود به نگاههای منتظر اعضا نگاه کرد و با استرس گفت:
انیوهاسیو جه ایرمن پاگ هیون جین این میدا
ایو:
اینو هاسیو، جه ایرمن کیم بک هیون این میدا
اعضا:
انیوهاسیو
جی هوپ لبخند بزرگی زد و گفت:
سلام من جی هوپ هستم ما رو که میشناسین؟
ات:
بله بله
جی هوپ:
پس خیلی خوب شد دیگه نیازی به معرفی نیست، شما هم اتاقی نامجون و وی و جی کی و جیمین هستین درسته؟
ات و آیو:
بله
جین :
خب ما اومده بودیم یه سری به این ۴ تا بزنیم از نظر شما اشکال نداره که اینجاییم؟
ات:
نه اصلا، شما راحت باشین
جونگ کوک:
خوب شما جاتون این دو تا تخت پایینه که کناره همه
ات:
آهان ممنونم
تهیونگ:
شما چند سالتونه؟
ات
وقتی صدای تهیونگ رو شنیدم استرسم چند برابر شد ،آخه تهیونگ بایسم بود
آیو که حال من رو دید گفت:
ما،ما، ۱۸ سالمونه
#BTS
#فیک
#سربازی
این داستان ادامه دارد...💜
آیو با استرس گفت:
فکنم همه چی زیره سره بابام باشه
ات که خیلی شوکه شده بود به نگاههای منتظر اعضا نگاه کرد و با استرس گفت:
انیوهاسیو جه ایرمن پاگ هیون جین این میدا
ایو:
اینو هاسیو، جه ایرمن کیم بک هیون این میدا
اعضا:
انیوهاسیو
جی هوپ لبخند بزرگی زد و گفت:
سلام من جی هوپ هستم ما رو که میشناسین؟
ات:
بله بله
جی هوپ:
پس خیلی خوب شد دیگه نیازی به معرفی نیست، شما هم اتاقی نامجون و وی و جی کی و جیمین هستین درسته؟
ات و آیو:
بله
جین :
خب ما اومده بودیم یه سری به این ۴ تا بزنیم از نظر شما اشکال نداره که اینجاییم؟
ات:
نه اصلا، شما راحت باشین
جونگ کوک:
خوب شما جاتون این دو تا تخت پایینه که کناره همه
ات:
آهان ممنونم
تهیونگ:
شما چند سالتونه؟
ات
وقتی صدای تهیونگ رو شنیدم استرسم چند برابر شد ،آخه تهیونگ بایسم بود
آیو که حال من رو دید گفت:
ما،ما، ۱۸ سالمونه
#BTS
#فیک
#سربازی
این داستان ادامه دارد...💜
۵.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.