تو میمیری قاتلت منم (پ۳)
از زبان راوی:
*اوراراکا نرفت جاسوسی چون یکی میخواست بیاد خونشون یواشکی و موفق شد بمونه*
اوراراکا:رسیدی یا نه؟
پشت تلفنی:دم درم
اوراراکا:الان میام صبر کن
*دکو بیچاره خبر نداره آسویی دار میاد*
آسویی:پس بقیه کجان ماموریتن دیگه؟
دکو:خب از تحویه بریم یا از در پشتی😆
باکوگو: از تحویه دیگه نفلهههههه!
شوتو:آروم باشید بیاید یکم هیجانیش کنیم!
*دست داغشو گذاشت روی دیوار تا اتاق داغ بشه*
شوتو:خب الان برید داخل تحویه
باکوگو:کامیناری بری بهتره
کامیناری:چرا من؟
باگوکو:چون تو میتونی توی فاصله ی زیاد و تنگ مبارزه کنی!
مومو:خودم میرم برید کنار٫
ایدا:همون کامیناری بری بهتره صبر کن!
*کامیناری رفت داخل تحویه*
دکو:بعدی تو برو مومو
مومو:من؟خودت برو نکنه میترسی😃؟
شوتو:خودم میرم بعد دکو بعد خودتی مومو بعد باکوگو بعدش خودتی ایدا
*همه رفتن داخل تحویه*
کامیناری:برین کنار یه لحظه... خب بیاید
*یه تیر از زیر تحویه به پای مومو خورد*
باکوگو:هیش خیچی نگو وگرنه کار هممون تمومه
*دهنشو میگیره*
مومو:هی...هم هم هم ام ام
شوتو:بسه دیگه بیاید جلو دیگه!
کامیناری:یکی دیگه داره میاد داخل تحویه...کسی نیست حالا
باکوگو:نفله کی میرسیم چقدر طولانیه شینههههه!
کامیناری: رسیدیم بیاید
*همه پریدن داخل اتاقک نقشه کشیدن خلافکار ها*
یکی:هی شما ها بچه ها
*شلیک میکنه*
مومو:نه صبر کن
**میپره جلوی همه ی بچه ها و اون تیر انداز رفت کمکی بیاره*
شوتو:مومو تکون نخور من میبرمش بیرون
مومو:کار...از...کار گذشته...الان میمیرم...شما برید من اینجارو منفجر میکنم
شوتو:نه من میبرمت بیرون
مومو:میخواستم آخرین حرفمو...بزنم...بجای ...من...مواظب...مینا باش آه
شوتو:نباید الان بمیره نباید میمرد من میبرمش
دکو:نه شوتو صبر...
باکوگو: ولش کن اون مومو رو دوست داری میدونی که بزار ببرتش
ایدا:من میرم کِشیک بدم.
*اوراراکا نرفت جاسوسی چون یکی میخواست بیاد خونشون یواشکی و موفق شد بمونه*
اوراراکا:رسیدی یا نه؟
پشت تلفنی:دم درم
اوراراکا:الان میام صبر کن
*دکو بیچاره خبر نداره آسویی دار میاد*
آسویی:پس بقیه کجان ماموریتن دیگه؟
دکو:خب از تحویه بریم یا از در پشتی😆
باکوگو: از تحویه دیگه نفلهههههه!
شوتو:آروم باشید بیاید یکم هیجانیش کنیم!
*دست داغشو گذاشت روی دیوار تا اتاق داغ بشه*
شوتو:خب الان برید داخل تحویه
باکوگو:کامیناری بری بهتره
کامیناری:چرا من؟
باگوکو:چون تو میتونی توی فاصله ی زیاد و تنگ مبارزه کنی!
مومو:خودم میرم برید کنار٫
ایدا:همون کامیناری بری بهتره صبر کن!
*کامیناری رفت داخل تحویه*
دکو:بعدی تو برو مومو
مومو:من؟خودت برو نکنه میترسی😃؟
شوتو:خودم میرم بعد دکو بعد خودتی مومو بعد باکوگو بعدش خودتی ایدا
*همه رفتن داخل تحویه*
کامیناری:برین کنار یه لحظه... خب بیاید
*یه تیر از زیر تحویه به پای مومو خورد*
باکوگو:هیش خیچی نگو وگرنه کار هممون تمومه
*دهنشو میگیره*
مومو:هی...هم هم هم ام ام
شوتو:بسه دیگه بیاید جلو دیگه!
کامیناری:یکی دیگه داره میاد داخل تحویه...کسی نیست حالا
باکوگو:نفله کی میرسیم چقدر طولانیه شینههههه!
کامیناری: رسیدیم بیاید
*همه پریدن داخل اتاقک نقشه کشیدن خلافکار ها*
یکی:هی شما ها بچه ها
*شلیک میکنه*
مومو:نه صبر کن
**میپره جلوی همه ی بچه ها و اون تیر انداز رفت کمکی بیاره*
شوتو:مومو تکون نخور من میبرمش بیرون
مومو:کار...از...کار گذشته...الان میمیرم...شما برید من اینجارو منفجر میکنم
شوتو:نه من میبرمت بیرون
مومو:میخواستم آخرین حرفمو...بزنم...بجای ...من...مواظب...مینا باش آه
شوتو:نباید الان بمیره نباید میمرد من میبرمش
دکو:نه شوتو صبر...
باکوگو: ولش کن اون مومو رو دوست داری میدونی که بزار ببرتش
ایدا:من میرم کِشیک بدم.
۲.۰k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.