p46
p46
یک روز قبل کنسرت ات و بنگچان"
دروباره خیره شدم به گوشیم که شاید یه بار زنگ بزنه... اما نه.... چند روزی بود که هی باهم بحثمون میشه و من همش کوتاه میام اما اون بازم ادامه میده الان نزدیک چهار روزه نمیاد خونه حس میکنم براش تکراری شدم انگار از اولشم برای همدیگه نبودیم... روی تختم دراز کشیدم این پنجمین شبه بدونه جنگکوکه چشمامو بستمو به خواب رفتم....
.
.
.
به خودم خیره شده بودم میکاپر ها هم منوهم بنگچان رو میکاپ میکردن خیلی استرس داشتم یعنی میاد؟... یهو دستی تو دستام قفل شد برگشتم سمت فرد که با بنگچان روبه رو شدم
بنگچان. ات؟ حالت خوبه عزیزم؟
تو این مدت بنگچان تنها کسی بود که آرومم میکرد اون منو مثل خواهرش دوست داشت منم مثل بردارم
ات. خوبم هیونگ ولی... یعنی میاد؟
همه چیو به بنگچان گفته بودم
بنگچان. حتما میاد من بهت قول میدم
ات. هوممم
بعد تموم شدن میکاپ لباسامون روپوشیدمو بعد چند دقیقه دقیقه رفتیم رو صحنه با چشمام دنبال کوک میگشتم که بلخره پیداش کردم باورم نمیشه امد؟ واقعا؟ خیلی ذوق داشتم اون حتی موزیک ویدیو مون که پخش شده بود رو ندیده بود دستی براش تکون دادم که همنطوری نگام میکرد اعضا بجاش دست تکون دادن..ولش کن ات الان نباید ناراحت بشی
.
.
نفس نفس میزدیم بلخره تموم شد روی استیج نشستیمو میکرفن رو برداشتم
ات. سلام آرمیااااا
که داد همشون رفت هوا ذوقم چند برابر شده بود
ات. عاشقتونممممم
آرمیا. جیغغغغغ(چرا من خندم گرفت)
ویو کوک(یه سر بریم پیش بچم)
روی تخت هتل جی دبلیو ماریوت دراز کشیده بودم چند روزی میشه که نمیرم خونه نمیخوام باهاش چشم تو چشم بشم ازش خسته شدم اصلا حوصلشو ندارم.... اوفففف جین هیونگ چی میگه این وسط گوشیو از روی میز برداشتمو جواب دادم
کوک. بله هیونگ
جین. سلام خوبی بچه چرا نمیای خونه
کوک. حوصله ات رو ندارم
جین. کوک... امروز روز کنسرتشه... لطفا بیا به هر حال اولین کنسرتشه...
کوک. حوصله ندارم هیونگ
جین. اگه نیای آرمیا کلی شایع درست میکنن
کوک. هوفففف باشه میام کاری نداری؟
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
یک روز قبل کنسرت ات و بنگچان"
دروباره خیره شدم به گوشیم که شاید یه بار زنگ بزنه... اما نه.... چند روزی بود که هی باهم بحثمون میشه و من همش کوتاه میام اما اون بازم ادامه میده الان نزدیک چهار روزه نمیاد خونه حس میکنم براش تکراری شدم انگار از اولشم برای همدیگه نبودیم... روی تختم دراز کشیدم این پنجمین شبه بدونه جنگکوکه چشمامو بستمو به خواب رفتم....
.
.
.
به خودم خیره شده بودم میکاپر ها هم منوهم بنگچان رو میکاپ میکردن خیلی استرس داشتم یعنی میاد؟... یهو دستی تو دستام قفل شد برگشتم سمت فرد که با بنگچان روبه رو شدم
بنگچان. ات؟ حالت خوبه عزیزم؟
تو این مدت بنگچان تنها کسی بود که آرومم میکرد اون منو مثل خواهرش دوست داشت منم مثل بردارم
ات. خوبم هیونگ ولی... یعنی میاد؟
همه چیو به بنگچان گفته بودم
بنگچان. حتما میاد من بهت قول میدم
ات. هوممم
بعد تموم شدن میکاپ لباسامون روپوشیدمو بعد چند دقیقه دقیقه رفتیم رو صحنه با چشمام دنبال کوک میگشتم که بلخره پیداش کردم باورم نمیشه امد؟ واقعا؟ خیلی ذوق داشتم اون حتی موزیک ویدیو مون که پخش شده بود رو ندیده بود دستی براش تکون دادم که همنطوری نگام میکرد اعضا بجاش دست تکون دادن..ولش کن ات الان نباید ناراحت بشی
.
.
نفس نفس میزدیم بلخره تموم شد روی استیج نشستیمو میکرفن رو برداشتم
ات. سلام آرمیااااا
که داد همشون رفت هوا ذوقم چند برابر شده بود
ات. عاشقتونممممم
آرمیا. جیغغغغغ(چرا من خندم گرفت)
ویو کوک(یه سر بریم پیش بچم)
روی تخت هتل جی دبلیو ماریوت دراز کشیده بودم چند روزی میشه که نمیرم خونه نمیخوام باهاش چشم تو چشم بشم ازش خسته شدم اصلا حوصلشو ندارم.... اوفففف جین هیونگ چی میگه این وسط گوشیو از روی میز برداشتمو جواب دادم
کوک. بله هیونگ
جین. سلام خوبی بچه چرا نمیای خونه
کوک. حوصله ات رو ندارم
جین. کوک... امروز روز کنسرتشه... لطفا بیا به هر حال اولین کنسرتشه...
کوک. حوصله ندارم هیونگ
جین. اگه نیای آرمیا کلی شایع درست میکنن
کوک. هوفففف باشه میام کاری نداری؟
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۴.۲k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.