فیک طلسم شده قسمت ۱۹
یهو جسیکا یادش اومد که جین بهش دوچرخه سواری یاد داد
و داشت تعریف میکرد
جین گفت هییی یادش بخیر الان که دیگه واسه خودت خانمی شدی
جسیکا گفت میشه از اون خندهای شیشه پاکنی واسم بیاییی آخه دوست دارم
جین هم خندید
فردا صبح شد و جسیکا و جین حاضر شدن و رفتن به سمت هتل حرکت کردن
تا اومدن همه جیغ دست و هوراااااا کشیدن
به جز جون کوک اون ناراحت و عصبی بودش
جسیکا گفت چیزی شده جون کوک یهویی
جون کوک گفت به توچه ربطی داره هوم
و محکم جسیکا رو هولش داد
جسیکا خودشو رو محکم نگه داشت و گفت بچه ها فعلا و رفت اتاق خودش روی تخت اش گریه میکرد
تا اینکه خدمتکار براش غذا آورده بود
به سفارش جین جسیکا به جین پیام داد ممنونم دادشی
و دوباره گریه میکرد
جین و ارام رفتن با جون کوک حرف بزنن
یهو داد زد ولم کنید ای بابا
تهیونگ گفت هییییی با بزرگ از خودت درست حرف بزن
جون کوک گفت تو یکی خفه بابا
و داشت تعریف میکرد
جین گفت هییی یادش بخیر الان که دیگه واسه خودت خانمی شدی
جسیکا گفت میشه از اون خندهای شیشه پاکنی واسم بیاییی آخه دوست دارم
جین هم خندید
فردا صبح شد و جسیکا و جین حاضر شدن و رفتن به سمت هتل حرکت کردن
تا اومدن همه جیغ دست و هوراااااا کشیدن
به جز جون کوک اون ناراحت و عصبی بودش
جسیکا گفت چیزی شده جون کوک یهویی
جون کوک گفت به توچه ربطی داره هوم
و محکم جسیکا رو هولش داد
جسیکا خودشو رو محکم نگه داشت و گفت بچه ها فعلا و رفت اتاق خودش روی تخت اش گریه میکرد
تا اینکه خدمتکار براش غذا آورده بود
به سفارش جین جسیکا به جین پیام داد ممنونم دادشی
و دوباره گریه میکرد
جین و ارام رفتن با جون کوک حرف بزنن
یهو داد زد ولم کنید ای بابا
تهیونگ گفت هییییی با بزرگ از خودت درست حرف بزن
جون کوک گفت تو یکی خفه بابا
۵.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.