بیمارستان مرگ (PART 1)
ویو ات
سلام ات هستم ۲۰ سالمه ریس شرکت گفته که باید بریم به یه بیمارستان متروک و شواهد بیاریم و ببینیم چه اتفاقی ب ای بچه های اونجا افتاده من کارم را دوست دارم و دوستام جیا و سنا و خودم قراره بریم اونجا حالا باید چهار نفر باشیم اون یکی را هم باید جور کنیم باهامون بیاد.
زمان حال
داشتم تو اتاقم درباره ی بیمارستانه تحقیق میکردم که ریس صدام زد رفتمتو اتاقش یه جعبه دستش بود
(ریس_ات+)
_ات این را برای کارت نیاز داری
+چی هست
_بازش کن
+ممنون وایی یه دوربین مخصوص برای عکس برداری
_خواهش حالا شب قراره بری اونجا
+چشم ممنون بابات دوربین
رفتمتو دفترم دوربین خیلی قشنگ بود
پرش زمانی به شب
بادوستام قرار گذاشتیم یه لباس مشکی پوشیدن و پیاده رفتم سمت خونه ی دوستام اونا هم مشکی پوشیده بودن رفتیم اونجا خیلی ترسناک بود شبیه به بیمارستان متروک بود همه چراغ قوه و کیف داشتن که واسایلشون را توش بذارن رفتیم تو....
این داستان ادامه دارد
لایک کنید کامنت بذارید که خوب شده یا نه حالا پارت یک یکم بد بود اما پارت بعدی ترسناکه
سلام ات هستم ۲۰ سالمه ریس شرکت گفته که باید بریم به یه بیمارستان متروک و شواهد بیاریم و ببینیم چه اتفاقی ب ای بچه های اونجا افتاده من کارم را دوست دارم و دوستام جیا و سنا و خودم قراره بریم اونجا حالا باید چهار نفر باشیم اون یکی را هم باید جور کنیم باهامون بیاد.
زمان حال
داشتم تو اتاقم درباره ی بیمارستانه تحقیق میکردم که ریس صدام زد رفتمتو اتاقش یه جعبه دستش بود
(ریس_ات+)
_ات این را برای کارت نیاز داری
+چی هست
_بازش کن
+ممنون وایی یه دوربین مخصوص برای عکس برداری
_خواهش حالا شب قراره بری اونجا
+چشم ممنون بابات دوربین
رفتمتو دفترم دوربین خیلی قشنگ بود
پرش زمانی به شب
بادوستام قرار گذاشتیم یه لباس مشکی پوشیدن و پیاده رفتم سمت خونه ی دوستام اونا هم مشکی پوشیده بودن رفتیم اونجا خیلی ترسناک بود شبیه به بیمارستان متروک بود همه چراغ قوه و کیف داشتن که واسایلشون را توش بذارن رفتیم تو....
این داستان ادامه دارد
لایک کنید کامنت بذارید که خوب شده یا نه حالا پارت یک یکم بد بود اما پارت بعدی ترسناکه
۳.۸k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.