(شادی اور) part 4
رفتیم یه سوپر مارکت بارون بند اومده بود دوتا نوشیدنی گرفتیم نشستیم روی یه صندلی پارک باهم حرف بزنیم
¶خب چخبرا مدرست خوبه؟ همکلاسیات چطور؟
+اره داره خوب پیش میره کم کم دارم افت تحصیلیم جبران میکنم همکلاسیامم دیگه عادت کردم به رفتاراشون برام مهم نیستن افسردگیم دارم سعی میکنم نداشته باشمش همه چی داره خوب پیش میره
¶خوبه
+تو چی؟ حالت خوبه؟ خاله خوبه؟(جیمین پسر دایی رائونه وچون خانواده رائون با خانواده جیمین رابطه صمیمی دارن رائون به مامان جیمین میگه خاله جیمین ولی به مامان رائون همون عمه میگه)
¶اره خوبیم راستی مامانم گفت میاد خونه شما
+عه پس بیا ماهم بریم دلم واسه خاله تنگ شده
¶خاله نه زن دایی
+اه گمشو خیلی رو مخی اصن دوس دارم بگم به تو چه(ازینجا به بعد با لحن شوخی بخونید)
_¶هی این درست نیس من تازه از نیویورک اومدم باید ازم استقبال کنی بعد میگی گمشو
+جیمین تروخدا فقط بیا بریم خونه
¶باشه بابا چرا انقد عصبی
+چون هم خوابم میاد هم گشنمه
¶هنوزم خوابالویی؟
+نه اینکه خودت نیستی
¶ حرف خودمو به خودم پس نده
+اسمت روش نوشته؟
¶نه
ادامه دارد...
¶خب چخبرا مدرست خوبه؟ همکلاسیات چطور؟
+اره داره خوب پیش میره کم کم دارم افت تحصیلیم جبران میکنم همکلاسیامم دیگه عادت کردم به رفتاراشون برام مهم نیستن افسردگیم دارم سعی میکنم نداشته باشمش همه چی داره خوب پیش میره
¶خوبه
+تو چی؟ حالت خوبه؟ خاله خوبه؟(جیمین پسر دایی رائونه وچون خانواده رائون با خانواده جیمین رابطه صمیمی دارن رائون به مامان جیمین میگه خاله جیمین ولی به مامان رائون همون عمه میگه)
¶اره خوبیم راستی مامانم گفت میاد خونه شما
+عه پس بیا ماهم بریم دلم واسه خاله تنگ شده
¶خاله نه زن دایی
+اه گمشو خیلی رو مخی اصن دوس دارم بگم به تو چه(ازینجا به بعد با لحن شوخی بخونید)
_¶هی این درست نیس من تازه از نیویورک اومدم باید ازم استقبال کنی بعد میگی گمشو
+جیمین تروخدا فقط بیا بریم خونه
¶باشه بابا چرا انقد عصبی
+چون هم خوابم میاد هم گشنمه
¶هنوزم خوابالویی؟
+نه اینکه خودت نیستی
¶ حرف خودمو به خودم پس نده
+اسمت روش نوشته؟
¶نه
ادامه دارد...
۴.۳k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.