پارت 10
جیا ایندفعه قلب من بود که تند میتپید نمیدونستم چیکار کنم تهیونگ یه مافیا بود ولی من عاشقش شدم
تهیونگ جیا میدونم الان چی فکر میکنی میخوام این رد بهت بگم که من واقعا دوست دارم درسته میگی فقط یه روز هم رو دیدیم ولی من کنارت احساس خوبی دارم انگار چندین سال باهمیم لطفا عشق من رو قبول کن من دلم میخواد خوشحالت کنم
جیا تهیونگ من منم دوستت دارم ولی ولی ایملدا مثل خواهرمه اگه اون اجازه نده من نمیتونم با تو باشم
تهیونگ یعنی اگه ایملدا قبول بکنه تو دوست دخترم میشی
ار..... اجازه نداد حرفم رو تموم کنم روم دراز کشید و لباش رو روی لبام گذاشت میک های عمیقی میگرفت مم همراهیش میکردم آخرش نفس کم آوردیم و جدا شدیم
تهیونگ به نظرم زیادی خوشمزه بود باید حواسم باشه که کسی به جای من طعمشون رو نچشه
الان داری حسودی میکنی
آره تو فقط مال منی منم حق دارم حسودی کنم
خیلی کیوتی کیم تهیونگ
اوم ولی تو زیادی سکسی هستی حواست باشه امشب
نه نه نمیشه ایملدا کلم رو میکنه
امروز به ایملدا میگم و خودم رو بهش ثابت میکنم
واقعا این کار رو میکنی
من واسه تو حاضرم هر کاری بکنم
(دختره خر شانس بیشور من مثل میا مودب نیستم 😒🙄🙄🙄🙄)
دوباره اومدیم هم رو ببوسیم که صدای ماشین اومد از هم جدا شدیم رفتیم لبه پنجره کوک اومده بود خونه به ما نگاهی انداخت و اومد داخل قطعا میومد اینجا تهیونگ رو هل دادن عقب گفتم برو تهیونگ بعدا بیا
باشه تو صبحونه ات رو بخور من اول باید با کوک صحبت کنم
اوکی تهیونگ رفت منم مشغول خوردن صبحانه شدم
تهیونگ ویو کوک داشت میومد سمت اتاق ما در رو بستم و قفل کردم خودمم رو به جونگ کوک گفتم که باید حرف بزنیم
تهیونگ جیا میدونم الان چی فکر میکنی میخوام این رد بهت بگم که من واقعا دوست دارم درسته میگی فقط یه روز هم رو دیدیم ولی من کنارت احساس خوبی دارم انگار چندین سال باهمیم لطفا عشق من رو قبول کن من دلم میخواد خوشحالت کنم
جیا تهیونگ من منم دوستت دارم ولی ولی ایملدا مثل خواهرمه اگه اون اجازه نده من نمیتونم با تو باشم
تهیونگ یعنی اگه ایملدا قبول بکنه تو دوست دخترم میشی
ار..... اجازه نداد حرفم رو تموم کنم روم دراز کشید و لباش رو روی لبام گذاشت میک های عمیقی میگرفت مم همراهیش میکردم آخرش نفس کم آوردیم و جدا شدیم
تهیونگ به نظرم زیادی خوشمزه بود باید حواسم باشه که کسی به جای من طعمشون رو نچشه
الان داری حسودی میکنی
آره تو فقط مال منی منم حق دارم حسودی کنم
خیلی کیوتی کیم تهیونگ
اوم ولی تو زیادی سکسی هستی حواست باشه امشب
نه نه نمیشه ایملدا کلم رو میکنه
امروز به ایملدا میگم و خودم رو بهش ثابت میکنم
واقعا این کار رو میکنی
من واسه تو حاضرم هر کاری بکنم
(دختره خر شانس بیشور من مثل میا مودب نیستم 😒🙄🙄🙄🙄)
دوباره اومدیم هم رو ببوسیم که صدای ماشین اومد از هم جدا شدیم رفتیم لبه پنجره کوک اومده بود خونه به ما نگاهی انداخت و اومد داخل قطعا میومد اینجا تهیونگ رو هل دادن عقب گفتم برو تهیونگ بعدا بیا
باشه تو صبحونه ات رو بخور من اول باید با کوک صحبت کنم
اوکی تهیونگ رفت منم مشغول خوردن صبحانه شدم
تهیونگ ویو کوک داشت میومد سمت اتاق ما در رو بستم و قفل کردم خودمم رو به جونگ کوک گفتم که باید حرف بزنیم
۸۰.۷k
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.