PΛЯƬ29
بیدار شدم و دیدم که جیمین از پشت بغلم کرده
احساس درد شدیدی میکردم
همینجور که توی بغل جیمین بودم گوشیرو از روی پاتختی برداشتم و ساعت رو نگاه کرده ساعت 10 بود
سریع رومو کردم به جیمین
با دین چهرش یه لبخند روی لبام نشست
پیشونیش رو بوسیدم و اروم گفتم:جیمین؟....هوییی
اروم چشاشو باز کرد و با صدای بم و خمار گفت:هوم بیب؟درد دیشب برات کافی نبود؟
گفتم:بلند شو دیرت شده ساعت 10 بلند شوووو
لبخند زد و موهای روی صورتمو زد کنار و گفت:امروز پیشت میمونم عزیزم
گفتم:واقعا؟
گفت:اره چرا که نه
لبخند زدم و بعدش یهو دلم تیر کشید
بلند گفتم:اخخخ..و چشامو بستم
جیمین گفت:چیشد بیبی؟
گفتم:اییی جیمین دلممم...خیلی درد میکنههه
گفت:او ببخشید از دیشبه ؟معذرت میخوام
گفتم:خیلی وحشی بودی
خندید و گفت:بهت هشدار دادم که ...حالا بیا بریم حموم داغ حالت خوب میشی
گفتم:اوفف جیمین خیلی درد دارمممم....اصلا میتونمم راه برم یا نه ؟
پوزخند زد و دستشو گذاشت زیر دلم و ماساژداد
خودمو بیشتر توی بغلش جا دادم
گفتم:ددی....دلمو ول کن یذره توی بغلت منو محکم بغل کن ...خیلی خوبه وقتی جفتمون باهم لخت توی بغل همیم
پوزخند زد و گفت:اوففف بیبی گرل ....وقتی ددی میگی حشری میشم ...
بیا اینجا ببینم
محکم بغلم کرد و بدنمو به خوش چسبوند
دستاش پشت کمرم بود و روی کمرم رو مساژ میداد
منم دستمو بردم پشت کمرش و خومو بهش محکم تر چسبوندم
زانوم رو بردم بین پاش جا دادم و پاهامونو به هم قلاب کردیم
گفتم:راستی چرا توم دیشب خالی نکردی؟....مگه بچه نمیخواستی؟
گفت:چون میخواستم یه بار دیگه انجامش بدیم
پوزخند زدم و گفتم:ینی اینقدر سکس باهام رو دوست داشتی؟
گفت:بدنت و پایگیت فوق العاده بود بیب
خندیدم وگفتم:توهم خوب بودی
چشامو ن رو بستیم و کمر همدیگه رو داشتیم ماساژ میدادیم
داشت خوابم میبرد که گفتم:اوففف جیمین دارم خواب میرم بلند شو بریم حموم دلم درد میکنه
با صدای خش دار گفت:اوووفف ا/ت داشتم خواب میرفتم بغلت خیلی گرمه ولم کنننن
ازش فاصله گرفتم و گفتم:نه نه نه بلند شو میریم حموم بعد بیا توی بغل همدیگه بخابیم ..هوم؟
گفت:پوفف باشههه
سرمو بردم بالا و لبمو بین لباش جا دادم
زخم لبشو لیس زدم و بوسش کردم
ازش جدا شدم و گرفتم نشستم
اومدم بلند شم که از دل درد دوباره نشستم
گفتم:اخخخ....جیمین دلممم
سریع از روی تخت بلند شد و اومد سمتم
براید استایل بغلم کرد
و بردم سمت حموم
رفتیم توی وان و حموم کردیم ....
(1 سال بعد)
احساس درد شدیدی میکردم
همینجور که توی بغل جیمین بودم گوشیرو از روی پاتختی برداشتم و ساعت رو نگاه کرده ساعت 10 بود
سریع رومو کردم به جیمین
با دین چهرش یه لبخند روی لبام نشست
پیشونیش رو بوسیدم و اروم گفتم:جیمین؟....هوییی
اروم چشاشو باز کرد و با صدای بم و خمار گفت:هوم بیب؟درد دیشب برات کافی نبود؟
گفتم:بلند شو دیرت شده ساعت 10 بلند شوووو
لبخند زد و موهای روی صورتمو زد کنار و گفت:امروز پیشت میمونم عزیزم
گفتم:واقعا؟
گفت:اره چرا که نه
لبخند زدم و بعدش یهو دلم تیر کشید
بلند گفتم:اخخخ..و چشامو بستم
جیمین گفت:چیشد بیبی؟
گفتم:اییی جیمین دلممم...خیلی درد میکنههه
گفت:او ببخشید از دیشبه ؟معذرت میخوام
گفتم:خیلی وحشی بودی
خندید و گفت:بهت هشدار دادم که ...حالا بیا بریم حموم داغ حالت خوب میشی
گفتم:اوفف جیمین خیلی درد دارمممم....اصلا میتونمم راه برم یا نه ؟
پوزخند زد و دستشو گذاشت زیر دلم و ماساژداد
خودمو بیشتر توی بغلش جا دادم
گفتم:ددی....دلمو ول کن یذره توی بغلت منو محکم بغل کن ...خیلی خوبه وقتی جفتمون باهم لخت توی بغل همیم
پوزخند زد و گفت:اوففف بیبی گرل ....وقتی ددی میگی حشری میشم ...
بیا اینجا ببینم
محکم بغلم کرد و بدنمو به خوش چسبوند
دستاش پشت کمرم بود و روی کمرم رو مساژ میداد
منم دستمو بردم پشت کمرش و خومو بهش محکم تر چسبوندم
زانوم رو بردم بین پاش جا دادم و پاهامونو به هم قلاب کردیم
گفتم:راستی چرا توم دیشب خالی نکردی؟....مگه بچه نمیخواستی؟
گفت:چون میخواستم یه بار دیگه انجامش بدیم
پوزخند زدم و گفتم:ینی اینقدر سکس باهام رو دوست داشتی؟
گفت:بدنت و پایگیت فوق العاده بود بیب
خندیدم وگفتم:توهم خوب بودی
چشامو ن رو بستیم و کمر همدیگه رو داشتیم ماساژ میدادیم
داشت خوابم میبرد که گفتم:اوففف جیمین دارم خواب میرم بلند شو بریم حموم دلم درد میکنه
با صدای خش دار گفت:اوووفف ا/ت داشتم خواب میرفتم بغلت خیلی گرمه ولم کنننن
ازش فاصله گرفتم و گفتم:نه نه نه بلند شو میریم حموم بعد بیا توی بغل همدیگه بخابیم ..هوم؟
گفت:پوفف باشههه
سرمو بردم بالا و لبمو بین لباش جا دادم
زخم لبشو لیس زدم و بوسش کردم
ازش جدا شدم و گرفتم نشستم
اومدم بلند شم که از دل درد دوباره نشستم
گفتم:اخخخ....جیمین دلممم
سریع از روی تخت بلند شد و اومد سمتم
براید استایل بغلم کرد
و بردم سمت حموم
رفتیم توی وان و حموم کردیم ....
(1 سال بعد)
۸.۳k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.