پارت

پارت : ۱۲
فصل :۲
* ویو ادمین *
همه جمع شده بودن تو ‌انباری که

رو درش نوشته بود اتاق سیاه

همه با تعجب داشتن اتو نگاه می‌کردن

که داشت با عصبانیت با تفنگ به همه جا شلیک میزد

ات دست نگه داشت به پاش که نگاه کرد دید شلیک خورده

بی حس نگاهی به جمیعتی کرد که با تعجب داشتن نگاه می‌کردن

بهش در همون لحظه یه پسر وارد میشه و بدو بدو میاد سمت ات

?:حالت خوبه ات *با داد* داری با خودتت چیکار میکنی احمق

+به تو ربطی نداره اون وو ..خوبم

(علامت اون وو ● )

●بیا کمکت کنم

+لازم نیست خودم میتونم برم

●احمق تیر خوردی

+احمق خودتی بعدشم من آستانه‌ی دردم بالاست (ببخشید اگه اشتباه نوشتم)
شرط ها
لایک:۱۰
کامنت :۱۴
دیدگاه ها (۱۹)

؟هاتم؟خوشگلم؟زشتم؟کیوتم؟

کیوت ها متاسفانه تست کرونا این فرشته ی کیوتمون مثبت شده😔 و ...

این فیکیه که میخوام درست کنم بچه ها بنظرتون با بقیه اعضا درس...

فصل دوم فیک.

رمان j_k

پارت ۹آنچه گذشت: آماده شودم برم شرکت که یهو.....یادم امد اتو...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط