تو در چشم من همچو موجی
تو در چشم من همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکیبا
که هر لحظهات میکشاند به سویی
نسیم هزار آرزوی فریبا
تو موجی
تو موجی و دریای حسرت مکانت
پریشان رنگین افقهای فردا
نگاه مهآلودهی دیدگانت
تو دائم به خود در ستیزی
تو هرگز نداری سکونی
تو دائم ز خود میگریزی
تو آن ابر آشفتهی نیلگونی
چه میشد خدایا...
چه میشد اگر ساحلی دور بودم؟
شبی با دو بازوی بگشودهی خود
تو را میربودم... تو را میربودم ...!
#مردترک
خروشنده و سرکش و ناشکیبا
که هر لحظهات میکشاند به سویی
نسیم هزار آرزوی فریبا
تو موجی
تو موجی و دریای حسرت مکانت
پریشان رنگین افقهای فردا
نگاه مهآلودهی دیدگانت
تو دائم به خود در ستیزی
تو هرگز نداری سکونی
تو دائم ز خود میگریزی
تو آن ابر آشفتهی نیلگونی
چه میشد خدایا...
چه میشد اگر ساحلی دور بودم؟
شبی با دو بازوی بگشودهی خود
تو را میربودم... تو را میربودم ...!
#مردترک
۸.۷k
۰۲ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.