مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 86
مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 86
ویو جونگ کوک
از ری اکت هاشون تعجب کرده بودم
درسته من با اونا فرق دارم
دایچی ـ مث اینکه دیگه خودتون میتونین به اون قول عمل کنین
ـ هوم درسته از این به بعد میتونم مراقبش باشم
بک میون ـ اوپا، میشه بریم؟
ـ چرا چیشده؟
بک میون ـ اخه یه حس عجیبی دارم
بک میون رو بغل کردم
ـ میدونم چه حسی داری، اوضاع رو درستش میکنم
بک میون ـ قول؟
ـ قول
آساهی ـ کاش هیرومی هم بود
ات ـ کاشکی، ولی الان مطمئنم حالش خوبه
آساهی ـ اره منم
هرچی خنده بود از بین رفت
ـ مگ چیشده؟
ات ـ داستانش طولانیه بعد بهت میگم
آساهی ـ بیخیال نمیخوام این جو خوب از بین بره
ویو ات
ـ خب چیکار کنیم الان؟
یونجون ـ نظر خاصی ندارم، یونجو؟
یونجو ـ هوم؟ خب منم نظری ندارم میتونیم بریم پیاده روی چیزی
دایچی ـ بد نیس ولی خستمه
میچیمیا ـ گل گفتی
آساهی ـ خوابم میاد از هفت که بیدار شدم
بک میون ـ منم یه خورده سردمه و خوابم میاد
یونجون ـ ات خدا به دادت برسه
ـ چرا مگه چیشده؟
یونجون ـ کارمندات خیلی خنگن
ـ اره میدونم ولی چیکار کنم
ویو جونگ کوک
از ری اکت هاشون تعجب کرده بودم
درسته من با اونا فرق دارم
دایچی ـ مث اینکه دیگه خودتون میتونین به اون قول عمل کنین
ـ هوم درسته از این به بعد میتونم مراقبش باشم
بک میون ـ اوپا، میشه بریم؟
ـ چرا چیشده؟
بک میون ـ اخه یه حس عجیبی دارم
بک میون رو بغل کردم
ـ میدونم چه حسی داری، اوضاع رو درستش میکنم
بک میون ـ قول؟
ـ قول
آساهی ـ کاش هیرومی هم بود
ات ـ کاشکی، ولی الان مطمئنم حالش خوبه
آساهی ـ اره منم
هرچی خنده بود از بین رفت
ـ مگ چیشده؟
ات ـ داستانش طولانیه بعد بهت میگم
آساهی ـ بیخیال نمیخوام این جو خوب از بین بره
ویو ات
ـ خب چیکار کنیم الان؟
یونجون ـ نظر خاصی ندارم، یونجو؟
یونجو ـ هوم؟ خب منم نظری ندارم میتونیم بریم پیاده روی چیزی
دایچی ـ بد نیس ولی خستمه
میچیمیا ـ گل گفتی
آساهی ـ خوابم میاد از هفت که بیدار شدم
بک میون ـ منم یه خورده سردمه و خوابم میاد
یونجون ـ ات خدا به دادت برسه
ـ چرا مگه چیشده؟
یونجون ـ کارمندات خیلی خنگن
ـ اره میدونم ولی چیکار کنم
۳.۷k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.