مروارید عشق پارت ۳۴
اومد افتاد روم لبامو بوسید محکم منم همراهی کردم دیگه نفسامون بالا نمیومد من:جو جو جو....نگ....
کو....ک بس.....ههه نف......سم می.....گیر.....ه همون موقع ول کرد کوک:خوبی من:یکم دیگه ادامه میدادی نفسم میرفت از روم پاشد نشست منم بلند کرد بردم تو بغلش سرمو رو شونش گذاشتم و دستمم رو اون یکی شونم پاهامم یورم جمع کرده بودم کوک:گائول تو اگه حتی انگوشتتم خون بیاد حول میشم بعد بمیری به نظرت چه بلایی سرم میاد میتونم حتی یه روز تحمل کنم نه نمی تونم میمیرم یا اگه بخوای ولم کنی بازم میمیرم اشکم در اومد من:خدانکنه کوک:توهم دیگه یه همچین حرفی نزن حتی فکر کردن بهش دیوونم میکنه دیگه نگو همچین چیزیو من:باشه نمیگم من تازه خواسته هام برآورده شده برای چی باید برم مگه دیوونم ولی اگه بخوای ولم کنی من نزاشت حرفمو بزنم کوک:هیشش من هیچوقت ولت نمیکنم توهم هیچ غلطی نمیکنی گائول من:جونم کوک:میخوام بهت قول بدم که تا آخر عمرم کنارت باشم من:مثل قولی من شیش سال پیش دادم که بیام پیشت کوک:قولتم عمل کردی انگاری من:آره اومدم ولی تو خوابم نمیدیدم همچین چیزی بشه کوک:فکر نمیکردی من عاشقت بشم من:نه راستش من گفتم فقط برای چند لحظه شده هم ببینمت اما نمی دونستم بعدش موندگار میشم اونم پیش تو جونگ کوک کوک:جونم من:میشه همیشه کنارم باشی عاشقم باشی کوک:معلومه من همین الانشم هستم من:میشه ولم نکنی کوک:نمیکنم به هیچ وجح من:چون من با بودن تو کنار خودم میتونم نفس بکشم بعضی وقتا که نیستی واقعا نمی تونم تحمل کنم کوک:حتما شیش سالم همینجوری بودی من:تو تو ذهن و قلبم بودی اونجوریم میتونستم حضورتو حس کنم پس هیچ مشکلی نداشتم اما الان که پیشتم کوک:آیییی عزیزم من:یه چیز بگم کوک:اگه ناراحت کننده نیست من:نه نیست از تو بغلش اومد بیرون من:من از عشق تو تو همون شیش سال زودتر پیر شدم کوک:ولی خوب مونده پیشولی من بیبی کیوتم منم الان از عشقتو پیرشدم اون چند سال من:من الان فکر میکنم ۹۰ سالمه کوک:منم ۱۰۰ سال بعد باهم ادا پیرارو در آوردیم بعد زدیم زیر خنده کوک:ولی پیشولیه من خیلی کیوت موندی صورته صاف و سفیدت بدن خوشگل و سفیدت که آدم هوس میکنه بخورشون من:تو هم خوب موندی کیوت جذاب سکسی فقط موهات کوک:موهام رنگش بده من:من گفتم رنگش بده کوک:بنفش زدم من:خیلیییی بهت میاددددد😍😍 کوک:حالا خیلی خوشگل و کیوت بیا لپه مرد جذابتو ببوس ببینم دلم خواست آخه من:باشه سرشو برگردوند لبخند زد منم لپشو آروم بوسیدم کوک:آیییی(چه ذوقی کرد😍😄😄) من من من نوبت منه من:عزیزم جا نمیمونی😂😊 کوک:نه میخوام انقدر بوست کنم که توت فرنگیتو بکشم بیرون
کو....ک بس.....ههه نف......سم می.....گیر.....ه همون موقع ول کرد کوک:خوبی من:یکم دیگه ادامه میدادی نفسم میرفت از روم پاشد نشست منم بلند کرد بردم تو بغلش سرمو رو شونش گذاشتم و دستمم رو اون یکی شونم پاهامم یورم جمع کرده بودم کوک:گائول تو اگه حتی انگوشتتم خون بیاد حول میشم بعد بمیری به نظرت چه بلایی سرم میاد میتونم حتی یه روز تحمل کنم نه نمی تونم میمیرم یا اگه بخوای ولم کنی بازم میمیرم اشکم در اومد من:خدانکنه کوک:توهم دیگه یه همچین حرفی نزن حتی فکر کردن بهش دیوونم میکنه دیگه نگو همچین چیزیو من:باشه نمیگم من تازه خواسته هام برآورده شده برای چی باید برم مگه دیوونم ولی اگه بخوای ولم کنی من نزاشت حرفمو بزنم کوک:هیشش من هیچوقت ولت نمیکنم توهم هیچ غلطی نمیکنی گائول من:جونم کوک:میخوام بهت قول بدم که تا آخر عمرم کنارت باشم من:مثل قولی من شیش سال پیش دادم که بیام پیشت کوک:قولتم عمل کردی انگاری من:آره اومدم ولی تو خوابم نمیدیدم همچین چیزی بشه کوک:فکر نمیکردی من عاشقت بشم من:نه راستش من گفتم فقط برای چند لحظه شده هم ببینمت اما نمی دونستم بعدش موندگار میشم اونم پیش تو جونگ کوک کوک:جونم من:میشه همیشه کنارم باشی عاشقم باشی کوک:معلومه من همین الانشم هستم من:میشه ولم نکنی کوک:نمیکنم به هیچ وجح من:چون من با بودن تو کنار خودم میتونم نفس بکشم بعضی وقتا که نیستی واقعا نمی تونم تحمل کنم کوک:حتما شیش سالم همینجوری بودی من:تو تو ذهن و قلبم بودی اونجوریم میتونستم حضورتو حس کنم پس هیچ مشکلی نداشتم اما الان که پیشتم کوک:آیییی عزیزم من:یه چیز بگم کوک:اگه ناراحت کننده نیست من:نه نیست از تو بغلش اومد بیرون من:من از عشق تو تو همون شیش سال زودتر پیر شدم کوک:ولی خوب مونده پیشولی من بیبی کیوتم منم الان از عشقتو پیرشدم اون چند سال من:من الان فکر میکنم ۹۰ سالمه کوک:منم ۱۰۰ سال بعد باهم ادا پیرارو در آوردیم بعد زدیم زیر خنده کوک:ولی پیشولیه من خیلی کیوت موندی صورته صاف و سفیدت بدن خوشگل و سفیدت که آدم هوس میکنه بخورشون من:تو هم خوب موندی کیوت جذاب سکسی فقط موهات کوک:موهام رنگش بده من:من گفتم رنگش بده کوک:بنفش زدم من:خیلیییی بهت میاددددد😍😍 کوک:حالا خیلی خوشگل و کیوت بیا لپه مرد جذابتو ببوس ببینم دلم خواست آخه من:باشه سرشو برگردوند لبخند زد منم لپشو آروم بوسیدم کوک:آیییی(چه ذوقی کرد😍😄😄) من من من نوبت منه من:عزیزم جا نمیمونی😂😊 کوک:نه میخوام انقدر بوست کنم که توت فرنگیتو بکشم بیرون
۱۸.۳k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.