پارت ۱۴ ( عشق در نگاه اول ؟؟)
مدیر : آقای جیمین یه لحظه تشریف میارید
میخوام یه خبر مهمی بهتون بدم
با شنیدن خبر چشمام گرد شد
یعنی چی یعنی میخوان منو به عنوان نقش کیم دان انتخاب کنند ولی آخه من احساس میکنم عاشق ا/تم ولی هنوز از احساسم مطمئن نیستم اما این واقعا پیشنهاد خوبیه پول خوبی هم داره پس بهتره قبول کنم وگرنه از دستم میره
جیمین : من قبول میکنم . امیدوارم بتونم نقشم رو خوب بازی کنم
مدیر : این عالیه حالا میتونی بری
با قدم های سریع و خوشحال به سمت ا/ت رفتم تا این خبر مهم رو بهش بدم
جیمین : ا/ت ا/ت یه خبر دارم برات
ا/ت : اوممم چیه چی شده
از زبان راوی جیمین همه چیز رو برای ا/ت تعریف کرد و ا/ت با شنیدن خبر خیلی تعجب کرد و به جیمین گفت
ا/ت : برات خیلییییییی خوشحالم تو به اون چیزی که دوست داشتی رسیدی 😍
جیمین : اره خودمم خیلی خوشحالم
پرش زمانی به ساعت ۱۰شب
از زبان ا/ت
تو راه بودم داشتم برمیگشتم
با خودم فک کردم من عاشق جیمین شدم و نمیتونم احساسم رو انکار کنم یعنی اینکه من نمی تونم صحنه های عاشقانه رو با اون بازی کنم اگه از خجالت صورتم سرخ بشه چی اگه جیمین بهم بخنده چی ؟؟😂وای خدا چجوری باید باهاش کناره بیام خیلی بد شد اهههههههه
پرش زمانی به فردا صبح
از زبان ا/ت
بیدار شدم امروز قراره بانک هم برم
رفتم پایین و دیدم سون اوه داره صبحونه آماده میکنه
سون اوه : به به خانم خانما بالاخره تشریفتون رو آوردین
ا/ت : کوفت صبحونه چیه😂(با خمیازه )
سون اوه والا من که برا خودم درست کردم 😊😂
ا/ت : تو غلط کردی 🌝
سون اوه : شوخی کردم بابا
بعد صبحونه رفتم و لاک مشکی که تازه خریده بودم زدم
لباس مشکی (اسلاید ۲)پوشیدم و کفش های کتونیم رو هم پوشیدم به سمت تئاتر راه افتادم تو راه با خودم فک می کردم که امروز من باید تو فیلمبرداری جیمینو ببوسم واقعا نمیدونم چجوری ولی باید انجامش بدم
از زبان راوی :
ا/ت دیوونه شده بود با کف دست زد رو پیشونیش گفت وای ا/ت توروخدا کند نزنی به فیلم
پرش زمانی به توی سالن تئاتر
مدیر : خب همه جمع شین که خبر دارم قراره آقای پارک نقششون رو با آقای کیم تهیونگ عوض کنند همه دست زدن و به جیمین تبریک گفتن که نقش اصلی رو گرفته جیمینم مثل اینکه خوشحال بود
ا/ت : تبریک میگم جیمین الان تو دیگه سیاه لشکر نیستی تو نقش اصلی رو بازی میکنی
بعدشم بغلش کردم
جیمین : واقعا مرسی ❤️
پرش زمانی به لحظه بوسیدن ا/ت و جیمین توی فیلم
دستیار کارگردان : کات کات
خانم کیم ا/ت چرا اینقدر سرخ شدین نباید توی فیلم رزی خجالت زده باشه
جیمین : ببیمنت
بعد با انگشت اشاره زد نوک دماغم و گفت
جیمین : خانم کوچولو خجالت میکشی؟
ا/ت : اوهووم
بچه ها میدونم خیلی دیر گذاشتم مرسی که حمایتم کردید امتحان داره
کامنت بزارید مرسی ازتون
میخوام یه خبر مهمی بهتون بدم
با شنیدن خبر چشمام گرد شد
یعنی چی یعنی میخوان منو به عنوان نقش کیم دان انتخاب کنند ولی آخه من احساس میکنم عاشق ا/تم ولی هنوز از احساسم مطمئن نیستم اما این واقعا پیشنهاد خوبیه پول خوبی هم داره پس بهتره قبول کنم وگرنه از دستم میره
جیمین : من قبول میکنم . امیدوارم بتونم نقشم رو خوب بازی کنم
مدیر : این عالیه حالا میتونی بری
با قدم های سریع و خوشحال به سمت ا/ت رفتم تا این خبر مهم رو بهش بدم
جیمین : ا/ت ا/ت یه خبر دارم برات
ا/ت : اوممم چیه چی شده
از زبان راوی جیمین همه چیز رو برای ا/ت تعریف کرد و ا/ت با شنیدن خبر خیلی تعجب کرد و به جیمین گفت
ا/ت : برات خیلییییییی خوشحالم تو به اون چیزی که دوست داشتی رسیدی 😍
جیمین : اره خودمم خیلی خوشحالم
پرش زمانی به ساعت ۱۰شب
از زبان ا/ت
تو راه بودم داشتم برمیگشتم
با خودم فک کردم من عاشق جیمین شدم و نمیتونم احساسم رو انکار کنم یعنی اینکه من نمی تونم صحنه های عاشقانه رو با اون بازی کنم اگه از خجالت صورتم سرخ بشه چی اگه جیمین بهم بخنده چی ؟؟😂وای خدا چجوری باید باهاش کناره بیام خیلی بد شد اهههههههه
پرش زمانی به فردا صبح
از زبان ا/ت
بیدار شدم امروز قراره بانک هم برم
رفتم پایین و دیدم سون اوه داره صبحونه آماده میکنه
سون اوه : به به خانم خانما بالاخره تشریفتون رو آوردین
ا/ت : کوفت صبحونه چیه😂(با خمیازه )
سون اوه والا من که برا خودم درست کردم 😊😂
ا/ت : تو غلط کردی 🌝
سون اوه : شوخی کردم بابا
بعد صبحونه رفتم و لاک مشکی که تازه خریده بودم زدم
لباس مشکی (اسلاید ۲)پوشیدم و کفش های کتونیم رو هم پوشیدم به سمت تئاتر راه افتادم تو راه با خودم فک می کردم که امروز من باید تو فیلمبرداری جیمینو ببوسم واقعا نمیدونم چجوری ولی باید انجامش بدم
از زبان راوی :
ا/ت دیوونه شده بود با کف دست زد رو پیشونیش گفت وای ا/ت توروخدا کند نزنی به فیلم
پرش زمانی به توی سالن تئاتر
مدیر : خب همه جمع شین که خبر دارم قراره آقای پارک نقششون رو با آقای کیم تهیونگ عوض کنند همه دست زدن و به جیمین تبریک گفتن که نقش اصلی رو گرفته جیمینم مثل اینکه خوشحال بود
ا/ت : تبریک میگم جیمین الان تو دیگه سیاه لشکر نیستی تو نقش اصلی رو بازی میکنی
بعدشم بغلش کردم
جیمین : واقعا مرسی ❤️
پرش زمانی به لحظه بوسیدن ا/ت و جیمین توی فیلم
دستیار کارگردان : کات کات
خانم کیم ا/ت چرا اینقدر سرخ شدین نباید توی فیلم رزی خجالت زده باشه
جیمین : ببیمنت
بعد با انگشت اشاره زد نوک دماغم و گفت
جیمین : خانم کوچولو خجالت میکشی؟
ا/ت : اوهووم
بچه ها میدونم خیلی دیر گذاشتم مرسی که حمایتم کردید امتحان داره
کامنت بزارید مرسی ازتون
۶.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.