ستاره در شب
ارسلان:داری چیکار میکنی چجوری اومدی
دیانا:بوسه ای زدم رو لباش رفتم داخل اتاق دیدم دو تا دختر ل*خ*ت رو تختن نمیدونم چی شد قش کردم
ارسلان:اون دو تا دخترو بیرون کردم لباس های خودمو دیانا رو تنش کردم بردمش بیمارستان
دکتر:زنتون زود تر حالش خوب شده بود هر چی هم به شما زنگ زدیم جواب ندادین و دیگه خودش رفت
ارسلان:دیانا رو بردم واسش یه سورم زدن و بعدش که بهوش اومد ازش پرسیدم که چرا خمار اومدی
دیانا:وسط راه که داشتم میومدم یکی منو به زور کشوند داخل ماشین داخل ماشین دست پامو بست و به زور یه چیزی ریخت داخل دهنم و داشت لبامو میخورد که به زور دستامو باز کردم و خودمو کشوندم بیرون و پامو باز کردمو تند تند رفتم یه سوال اون دخترا اونجا چیکار میکردن
ارسلان:حالا بعدن بهت میگم مرخص شدی پاشو بریم
بچه ها ادامه پارت ها فردا خسته شدم انقدر نوشتم اگرم لایک ها به ۵ تا برسه
دیانا:بوسه ای زدم رو لباش رفتم داخل اتاق دیدم دو تا دختر ل*خ*ت رو تختن نمیدونم چی شد قش کردم
ارسلان:اون دو تا دخترو بیرون کردم لباس های خودمو دیانا رو تنش کردم بردمش بیمارستان
دکتر:زنتون زود تر حالش خوب شده بود هر چی هم به شما زنگ زدیم جواب ندادین و دیگه خودش رفت
ارسلان:دیانا رو بردم واسش یه سورم زدن و بعدش که بهوش اومد ازش پرسیدم که چرا خمار اومدی
دیانا:وسط راه که داشتم میومدم یکی منو به زور کشوند داخل ماشین داخل ماشین دست پامو بست و به زور یه چیزی ریخت داخل دهنم و داشت لبامو میخورد که به زور دستامو باز کردم و خودمو کشوندم بیرون و پامو باز کردمو تند تند رفتم یه سوال اون دخترا اونجا چیکار میکردن
ارسلان:حالا بعدن بهت میگم مرخص شدی پاشو بریم
بچه ها ادامه پارت ها فردا خسته شدم انقدر نوشتم اگرم لایک ها به ۵ تا برسه
۱.۶k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.