aboW myhert 🧛🖤پارت ۹

جونگ کوک 》 باشه هیونگ من دیگه برم کار دارم ....
شوگا 》 اره برو مغزمو قورت دادی ....
جونگ کوک 》 هیونگگگگگگگ .... خنده *
لی مین 》 در کتاب با کردم صفحه اولو آوردم مقدمه شروع کردم به خوندن سرم با جسم سنگینی برخورد کردم اوخخخخ سرمو بالا آوردم....
اوخخ موهام به دکمش گیر کرد اوخخخخخ
یااااا جلوتو نگاه کن زود موهام جدا کن با دستام به سینش مشت میزدم ...
جونگ کوک 》 هی هی گاز موتور کم کن باهم بریم تو جلوتو نگاه انقد کور کتاب شده بودی که منو ندیدی تکون نخور صب کن
لی مین 》 زود باش اوخخ اخششش راحت شدم یااااا تو کوری ها برای جلوتو نگاه کن مردک کور کتاب تویی خرگوش عضله ای
جونگ کوک 》 چی خرگوش عضله ای کم چرت پرت بگو میمون درختی
لی مین 》 چی تو به من گفتی میمون درختی با دستام موهاشو سفت گرفتم اها من میمون درختی اره خرگوش عضله ای اه حقته
جونگ کوک 》 اخخ ولم کن ولم کن تا نزدم ناکارت نکردم ولم کن میمون درختی هیونگ هیونگ بیا منو از دست این هیولا میمونی نجات بده ... موهای منو میکشی اره موهاشو سفت گرفتم حالا بی حساب میشیم
شوگا 》 با شنیدن سر صدا از اتاق آمدم بیرون با صحنه عجیبی رو به رو شدم لی‌مین موهای جونگ کوک سفت گرفته بود جونگ کوکم متقابلا این کار رو کرده بود چاره نداشتم جز داد زدن
بس کنید ....!!!!