گفتاز مادر بخوان گفتم

گفت:از مادر بخوان گفتم:
که مادر مهربان
گفت:یک چیز دگر گو گفتمش:
آرام جان
گفت:دانی مهربان تر از همه عالم خداست
گفتم:آری در وجود مادرم دیدم عیان
گفت:مادر سیب را ناخورده بودی چون شدی؟
گفتم:آن سیب مادرم را کرد،
مادر در جهان
گفت:بیرون راند آن سیب
مادرت را از بهشت
گفتمش:بنگر بهشت را زیر پای مادران
گفت:شیطان از طریقش
پادشاهی می کند
گفتم:از خیر دعایش میروم اندر جنان
گفت:اگر خواهی فروشی
مادرت قیمت به چند
گفتم:آن یک قطره اشکش نی فروشم با جهان

😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇 😇
دیدگاه ها (۲)

آدم هایی هستند که خوبندخوب بودن به خوردشان رفتهآمده اند که م...

شما ساعت چند هستید؟!من به وقت شیطنت هام ده صبحم!سر حال و آفت...

آرامش از جنس باران: این اکسیر در خانه کیست؟👇 1. خوشبختی خا...

دستهایمان خالی نیست چرا که هنوز هم میشود با تنور گرم دوستت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط