عشقی که بهم دادی
"part 110"
*از زبان ا.ت
پر رو بازی در آورد ولی منم همچین بدم نمیومد...
نه ا.ت چرا چرت میگی
دوباره به لپش اشاره کرد
از سر ناچاری یه بوسه کوچولو رو لپش گذاشتم و قیافه اخمو به خودم گرفتم
_عصبانیتم جذابه...
بیشتر اخم کردم و در ماشینو باز کردم و پیاده شدم و درو محکم بستم
چی با خودش فک کرده
سریع داشتم از ماشین دور میشدم که صدای تهیونگ توجه مو به خودش جلب کرد
_انقد سریع راه نرو مثلا کفش پاشنه بلند پاته ها
وایستادم و رومو برگردوندم سمت ماشین
+دلم میخواد...مگه فضولی
*از زبان تهیونگ
رفتارش شده عین بچه های سه چهار ساله
خندیدم و از ماشین پیاده شدم تا به محل سمینار سر وقت برسم
به ا.ت فک میکردم بیشتر میخندیدم
*از زبان ا.ت
وارد سالن شدم و صندلیمو پیدا کردم
یکم عصبانی بودم
لپتاپمو گذاشتم رو میز و داشتم آماده میشدم برای سخنرانی
چون سخنران اول من بودم
*از زبان جانگ هی
(بچه ها علامتاشون یادم نیس فک کنم جانگ هی ٪ این بود میا & این)
&چرا ا.ت باید سخنران اول باشه؟!
فکری به سرم زد
واقعا چرا ا.ت باید سخنران اول باشه
مسئول برگزاری رو صدا زدم
٪اوه...آقای جانسون...درست گفتم؟!(خنده)
؛بله...امری داشتید؟!
٪درسته...ممکنه یه لطفی در حقم بکنید...جبرانش میکنم با هر چقدر که بخواین.......
*از زبان ا.ت
هنوز سمینار به طور رسمی شروع نشده بود
همینجوری چشمامو از روی مانیتور برداشتم و دورو برو نگاه کردم
*از زبان ا.ت
پر رو بازی در آورد ولی منم همچین بدم نمیومد...
نه ا.ت چرا چرت میگی
دوباره به لپش اشاره کرد
از سر ناچاری یه بوسه کوچولو رو لپش گذاشتم و قیافه اخمو به خودم گرفتم
_عصبانیتم جذابه...
بیشتر اخم کردم و در ماشینو باز کردم و پیاده شدم و درو محکم بستم
چی با خودش فک کرده
سریع داشتم از ماشین دور میشدم که صدای تهیونگ توجه مو به خودش جلب کرد
_انقد سریع راه نرو مثلا کفش پاشنه بلند پاته ها
وایستادم و رومو برگردوندم سمت ماشین
+دلم میخواد...مگه فضولی
*از زبان تهیونگ
رفتارش شده عین بچه های سه چهار ساله
خندیدم و از ماشین پیاده شدم تا به محل سمینار سر وقت برسم
به ا.ت فک میکردم بیشتر میخندیدم
*از زبان ا.ت
وارد سالن شدم و صندلیمو پیدا کردم
یکم عصبانی بودم
لپتاپمو گذاشتم رو میز و داشتم آماده میشدم برای سخنرانی
چون سخنران اول من بودم
*از زبان جانگ هی
(بچه ها علامتاشون یادم نیس فک کنم جانگ هی ٪ این بود میا & این)
&چرا ا.ت باید سخنران اول باشه؟!
فکری به سرم زد
واقعا چرا ا.ت باید سخنران اول باشه
مسئول برگزاری رو صدا زدم
٪اوه...آقای جانسون...درست گفتم؟!(خنده)
؛بله...امری داشتید؟!
٪درسته...ممکنه یه لطفی در حقم بکنید...جبرانش میکنم با هر چقدر که بخواین.......
*از زبان ا.ت
هنوز سمینار به طور رسمی شروع نشده بود
همینجوری چشمامو از روی مانیتور برداشتم و دورو برو نگاه کردم
۵.۱k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.