پارت 3
پارت 3
شوگا:اها خب بریم؟
ات:بریمممممم
ات و شوگا دست هم رو گفتن و سوار ماشین شدن)
ات:نمیخوای دستمو ول کنی؟
شوگا:نه
ات:ولی نمیتونی خوب رانندگی کنی
شوگا:میتونم(حرکت کرد)
توی راه)
ات:ددی
شوگا:جونننن ددی(خمار)
ات:میدونستی چقدر هولی
شوگا:جونننن خوشم امد من فقط برای خانوم هوانگ هولم
ات:دیونه(خنده)
شوگا:من میگم مستتم بعد انتظار داری دیونت نباشم؟
ات:وای بسه دیگه(خنده)
شوگا:چشم(خنده)
ات:آفرین چه ددی حرف گوش کنی دارم
شوگا:فقط منتظرم مامانت اوکی رو بده بعد کارتو یکسره میکنم
ات:چیکار مثلا؟
شوگا:حالا یکاری.....بیا رسیدیم
ات:اوهوم
شوگا و ات هردو پیاده میشن)
ات:بیا بریم داخللل(ذوق)
شوگا:وایسا(دسته گل رو از صندوق برداشت)
ات:تو کی وقت کردی گل بگیری؟
شوگا:ما اینیم دیگه حالا بریم بیبی
ات:آره آره
زنگ در رو زدن)
مامان ات رو مینویسم مامان)
مامان:در باز کرد)
ات:سلام مامانی
مامان:سلام دختر خوشگلم خوش امدی
شوگا:سلام خانوم
مامان:شما؟ اها شما معلم ات هستین
شوگا:بله....این گل تقدیمتون میکنم
مامان:ممنونم بیاین داخل
رفتن داخل)
ات:مامان
مامان:جانم دخترم
ات:منو استادم با هم وارد رابطهایم(خجالت)
مامان:چی واقعا
شوگا:بله
ات:مامان مشکلی با این قضیه نداری؟
مامان:خب نه دخترم بلاخره توام حق داری عاشق بشی فقط آقای مین......
شوگا:ببخشید وسط حرفتون میپرم منو میتونین شوگا یا یونگی صدا کنین
مامان:اختیار داری باشه شوگا جان ازت فقط میخوام یه قولی بگیرم
شوگا:بفرمایید خانوم
مامان:راحت باش توام میتونی خاله صدام کنی.....میخوام ازت قول بگیرم که بتونی دخترم رو تا ابد خوشبخت کنی
شوگا:چشم تمام تلاشمو میکنم
مامان:خوبه خیالم راحته پس
ات:میگم مامانی منو شوگا ناهار رو میخوایم بمونیم بعد میریم بیرون
مامان:دخترم بنده خدا خستس بزار استراحتشو بکنه بعد برین
شوگا:نه خاله اتفاقا منم دلم میخواد بعد ناهار با ات برم بیرون
با این حمایتاتون خیلی روحیه گرفتم از همگی ممنونم❤️🔥❤️🔥
شوگا:اها خب بریم؟
ات:بریمممممم
ات و شوگا دست هم رو گفتن و سوار ماشین شدن)
ات:نمیخوای دستمو ول کنی؟
شوگا:نه
ات:ولی نمیتونی خوب رانندگی کنی
شوگا:میتونم(حرکت کرد)
توی راه)
ات:ددی
شوگا:جونننن ددی(خمار)
ات:میدونستی چقدر هولی
شوگا:جونننن خوشم امد من فقط برای خانوم هوانگ هولم
ات:دیونه(خنده)
شوگا:من میگم مستتم بعد انتظار داری دیونت نباشم؟
ات:وای بسه دیگه(خنده)
شوگا:چشم(خنده)
ات:آفرین چه ددی حرف گوش کنی دارم
شوگا:فقط منتظرم مامانت اوکی رو بده بعد کارتو یکسره میکنم
ات:چیکار مثلا؟
شوگا:حالا یکاری.....بیا رسیدیم
ات:اوهوم
شوگا و ات هردو پیاده میشن)
ات:بیا بریم داخللل(ذوق)
شوگا:وایسا(دسته گل رو از صندوق برداشت)
ات:تو کی وقت کردی گل بگیری؟
شوگا:ما اینیم دیگه حالا بریم بیبی
ات:آره آره
زنگ در رو زدن)
مامان ات رو مینویسم مامان)
مامان:در باز کرد)
ات:سلام مامانی
مامان:سلام دختر خوشگلم خوش امدی
شوگا:سلام خانوم
مامان:شما؟ اها شما معلم ات هستین
شوگا:بله....این گل تقدیمتون میکنم
مامان:ممنونم بیاین داخل
رفتن داخل)
ات:مامان
مامان:جانم دخترم
ات:منو استادم با هم وارد رابطهایم(خجالت)
مامان:چی واقعا
شوگا:بله
ات:مامان مشکلی با این قضیه نداری؟
مامان:خب نه دخترم بلاخره توام حق داری عاشق بشی فقط آقای مین......
شوگا:ببخشید وسط حرفتون میپرم منو میتونین شوگا یا یونگی صدا کنین
مامان:اختیار داری باشه شوگا جان ازت فقط میخوام یه قولی بگیرم
شوگا:بفرمایید خانوم
مامان:راحت باش توام میتونی خاله صدام کنی.....میخوام ازت قول بگیرم که بتونی دخترم رو تا ابد خوشبخت کنی
شوگا:چشم تمام تلاشمو میکنم
مامان:خوبه خیالم راحته پس
ات:میگم مامانی منو شوگا ناهار رو میخوایم بمونیم بعد میریم بیرون
مامان:دخترم بنده خدا خستس بزار استراحتشو بکنه بعد برین
شوگا:نه خاله اتفاقا منم دلم میخواد بعد ناهار با ات برم بیرون
با این حمایتاتون خیلی روحیه گرفتم از همگی ممنونم❤️🔥❤️🔥
۲.۵k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.