تو چقدر شبیه پاییز هستی
تو چقدر شبیه پاییز هستی
با چشمهای روشن
و گونه های سرخ ات…
وقتی حال و هوای زرد درختان سر ذوق ات می آورد
با آواز غمگین پرنده ها آرام میشوی
و با قدم زدن زیر باران عاشقی می کنی…
لحظه هایی که کنار پنجره به غروب خیره میمانی،
و شال گردنی که تار و پودش را با عشق برایت بافتم به سینه ات میفشاری …
تو چقدر شبیه پاییز هستی
صبور، آرام و کم حرف
وقتی میتوانم ساعت ها بدون دغدغه کنارت بنشینم و از بی حوصلگی هایم برایت بگویم و بدون واهمه غصه از چشم هایم بیرون بزند
وقتی خنده ات تسکین بی قراری هایم میشود
مرد قلب نارنجی!
تو چقدر شبیه پاییز هستی
وقتی شانه هایت سرزمین پهناوری ست برای آرام گرفتن یک دنیا دلتنگی ام …
با چشمهای روشن
و گونه های سرخ ات…
وقتی حال و هوای زرد درختان سر ذوق ات می آورد
با آواز غمگین پرنده ها آرام میشوی
و با قدم زدن زیر باران عاشقی می کنی…
لحظه هایی که کنار پنجره به غروب خیره میمانی،
و شال گردنی که تار و پودش را با عشق برایت بافتم به سینه ات میفشاری …
تو چقدر شبیه پاییز هستی
صبور، آرام و کم حرف
وقتی میتوانم ساعت ها بدون دغدغه کنارت بنشینم و از بی حوصلگی هایم برایت بگویم و بدون واهمه غصه از چشم هایم بیرون بزند
وقتی خنده ات تسکین بی قراری هایم میشود
مرد قلب نارنجی!
تو چقدر شبیه پاییز هستی
وقتی شانه هایت سرزمین پهناوری ست برای آرام گرفتن یک دنیا دلتنگی ام …
۲۵.۷k
۱۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.