قلبی.شکسته .پارت۴
#قلبی.شکسته
یونگی : بچه ها قرارشون خیلی خوب پیش رفت بیاید برگردیم
جین : اون ... یارو کیه
یونگی : کی
جین : همون مرده
ته : احساس بدی دارم
جیمین : بیاین برگردیم
کوک : جیمین شی داره راست میگه ها
( یونگی دست جینو میگیره برگردن )
جین : ولی ...
یونگی : بیا برگردیم
? برگردیم سر قرار ¿
یونا : ام می خوای بریم یه جای دیگه
هوپ: اره
به تلفن یونا مامانش زنگ میزنه
مامان یونا : یونا بیا اینجا کجایی
یونا : مامان باشه الان میام
هوپی : اشکالی ندارد برو میبینمت
دختره هم سر تکون میده و میره
هوپم بر میگرده
( ته داره ظرف میشوره جینم خشک )
ته : کجا بودی
هوپی : (میره در گوش ته میگه ) بیا این ده دلارو بگیر نپرس کجا بودم
هوپی : بقیه کجان
جین : خوابن
هوپی : پس منم می خوابم
(#نکته: مثلااون زمان کار امور بودن )
یونگی : بچه ها قرارشون خیلی خوب پیش رفت بیاید برگردیم
جین : اون ... یارو کیه
یونگی : کی
جین : همون مرده
ته : احساس بدی دارم
جیمین : بیاین برگردیم
کوک : جیمین شی داره راست میگه ها
( یونگی دست جینو میگیره برگردن )
جین : ولی ...
یونگی : بیا برگردیم
? برگردیم سر قرار ¿
یونا : ام می خوای بریم یه جای دیگه
هوپ: اره
به تلفن یونا مامانش زنگ میزنه
مامان یونا : یونا بیا اینجا کجایی
یونا : مامان باشه الان میام
هوپی : اشکالی ندارد برو میبینمت
دختره هم سر تکون میده و میره
هوپم بر میگرده
( ته داره ظرف میشوره جینم خشک )
ته : کجا بودی
هوپی : (میره در گوش ته میگه ) بیا این ده دلارو بگیر نپرس کجا بودم
هوپی : بقیه کجان
جین : خوابن
هوپی : پس منم می خوابم
(#نکته: مثلااون زمان کار امور بودن )
۲.۸k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.