سناریو
وقتیغذاتوکاملنمیخوری
متیو:ا/ت بیبی چیزیت شده؟حالت خوبه؟بازم معده ات درد گرفته؟چرا غذات و نمیخوری؟
تئودور:خوبی؟
ا/ت:اره
تئودور:پس باید غذاتم کامل بخوری،نمیتونی انقدر بی اهمیت باشی به خودت...باید مراقب خودت باش من زن تپل مپل دوست دارم(نه بابااااااا؟)
لورنزو:با نگرانی بهت میگه:چیشده چرا غذات و نمیخوری؟
ا/ت:هیچی میلم نیست
لورنزو:میخوایی بریم دکتر؟باید بخوری اینجوری که نمیشه
دراکو:جرعت داری غذات و کامل بزاری...پ...اره میشی ا/ت جان
ریگولوس:خوبی؟
ا/ت:اوهوم
ریگولوس:پس ته ظرفت چیزی نباشه...کامل بخور!
تام:با نگرانی بهت خیره میشه و میگه:خوبی؟چرا غذات و نمیخوری؟
ا/ت:میلم نیست...نمیخورم
تام:بیخود کردی...میلت هست یا نیست ته این ظرف ذره ای غذا بمونه من میدونم و تو(حالا جرعت داری نخور)
متیو:ا/ت بیبی چیزیت شده؟حالت خوبه؟بازم معده ات درد گرفته؟چرا غذات و نمیخوری؟
تئودور:خوبی؟
ا/ت:اره
تئودور:پس باید غذاتم کامل بخوری،نمیتونی انقدر بی اهمیت باشی به خودت...باید مراقب خودت باش من زن تپل مپل دوست دارم(نه بابااااااا؟)
لورنزو:با نگرانی بهت میگه:چیشده چرا غذات و نمیخوری؟
ا/ت:هیچی میلم نیست
لورنزو:میخوایی بریم دکتر؟باید بخوری اینجوری که نمیشه
دراکو:جرعت داری غذات و کامل بزاری...پ...اره میشی ا/ت جان
ریگولوس:خوبی؟
ا/ت:اوهوم
ریگولوس:پس ته ظرفت چیزی نباشه...کامل بخور!
تام:با نگرانی بهت خیره میشه و میگه:خوبی؟چرا غذات و نمیخوری؟
ا/ت:میلم نیست...نمیخورم
تام:بیخود کردی...میلت هست یا نیست ته این ظرف ذره ای غذا بمونه من میدونم و تو(حالا جرعت داری نخور)
۳.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.