جارو رو دادم به سپهر
جارو رو دادم به سپهر
مینا : من میرم قفسه هارو مرتب کنم
سپهر : باشه
ی یک ربع گذشت
که متوجه شدم چهار پایه ی زیر پام چرخاش شل شده و دارم میوفتم
( بقیش داخل کامنت )
من رفتم جارو بکشم و سپهر هم رفت قفسه هارو مرتب کنه
کارا تموم شد
سپهر : ساعت ۲ شبه خطرناکه تنها بری
بیا خودم میرسونمت
با خودم فکر کردم دیدم اون تنها پسریه که انقدر بهم نزدیک شده و قبول کردم لبخند زد
سپهر : الان میام جلو در سوار شو
مینا : من میرم قفسه هارو مرتب کنم
سپهر : باشه
ی یک ربع گذشت
که متوجه شدم چهار پایه ی زیر پام چرخاش شل شده و دارم میوفتم
( بقیش داخل کامنت )
من رفتم جارو بکشم و سپهر هم رفت قفسه هارو مرتب کنه
کارا تموم شد
سپهر : ساعت ۲ شبه خطرناکه تنها بری
بیا خودم میرسونمت
با خودم فکر کردم دیدم اون تنها پسریه که انقدر بهم نزدیک شده و قبول کردم لبخند زد
سپهر : الان میام جلو در سوار شو
۵۲۹
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.