پارت ۱۸
&او بلخره شازده بیدار شد
رفتم رو مبل کنار ات نشستم
_صبح بخیر چاگی
+صبح توهم بخیر
ات چشه دیشب که با اون حرفم ذوق زده بود
فلش بک
پدر مادرم رفتن ات رفت تو آشپز خونه منم رفتم تو آشپز خونه گفتم ات تو منو میخواستی بیدار کنی
+اهوم ببخشید آخه پدر مادرت گفتن
_چرا معذرت میخوای خوب کار کردی اومدی میگم من بعضی وقتا تو خواب حرف میزنم چیز عجیبی نگفتم
+نه چیزی نگفتی
_آهان باش
چون ات اومده بیدارم کرده گفتم شاید تو خواب چیزی گفتم ناراحت شده دیدم که داره هویج خورد میکنه رفتم از پشت بغلش کردم
ویو ات
دیدم که ته یکدفعه بغلم کرد خیلی تعجب کردم گفت
_بیبی داری چی درس میکنی
+(یه اسم غذای خودتون بسازین دیگه)
رفتم رو مبل کنار ات نشستم
_صبح بخیر چاگی
+صبح توهم بخیر
ات چشه دیشب که با اون حرفم ذوق زده بود
فلش بک
پدر مادرم رفتن ات رفت تو آشپز خونه منم رفتم تو آشپز خونه گفتم ات تو منو میخواستی بیدار کنی
+اهوم ببخشید آخه پدر مادرت گفتن
_چرا معذرت میخوای خوب کار کردی اومدی میگم من بعضی وقتا تو خواب حرف میزنم چیز عجیبی نگفتم
+نه چیزی نگفتی
_آهان باش
چون ات اومده بیدارم کرده گفتم شاید تو خواب چیزی گفتم ناراحت شده دیدم که داره هویج خورد میکنه رفتم از پشت بغلش کردم
ویو ات
دیدم که ته یکدفعه بغلم کرد خیلی تعجب کردم گفت
_بیبی داری چی درس میکنی
+(یه اسم غذای خودتون بسازین دیگه)
۱۷.۸k
۰۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.