I HEAT MY SELF فیک
پارت 1 از خودم متنفرم
گروهبان مین رو بیارید اتاقم...
اوه چقدر رو اعصاب یعنی نمیتونست خودش منو صدا بزنه حتما باید به منشیش بگه؟؟! از وقتی که از گروه بان بودن شده افسر پارک خیلییی رو مخ شده
دخترک خسته از کار زیادی و پرونده ای که یک سال تمام نتونسته بود حتی درست حسابی سر نخ گیر بیاره تا بتونه رئیس مافیایی که کار اصلیش قاچاق مواد مخدر هست اما خب در کنارش قاچاق اسلحه و خیلی کثافت کاری های دیگه هم انجام میده رو گیر بیاره... چرا؟؟! چونکه همه چی باید طبق این قانون لعنتی پیش بره. چرا؟! چونکه باید مدرک داشته باشی باید شاهد داشته باشی باید کلی کوفت و زهر مار داشته باشی تا بتونی تازه مجوز گیر بیاری که بتونی بری بارزسی کنی. مجوز رو کی میده؟ بله بالا دستی هایی که معلوم نیس تو گروه ما هستن یا با مافیان... هعییی دلم خونه از دست تک تک ادمای این اداره ....
دخترک همونجور که داشت به جون خودش غر میزد و زمین و زمان رو به فحش میکشید با صورت گرفته در اتاق رئیس رو زد و حتی با اینکه هنوز رئیس اجازه ورود نداده بود وارد شد و با بیخیالی رو یکی از صندلی هایی که افسر پارک برای مهمان هاش اماده کرده بود ، نشست... همونجور که داشت مینشست، یه شکلات از روی میز برداشت و با پوستش بدون معطلی اونو وارد دهانش کرد و پوست شکلات رو از لای دندوناش کشید و با این کار تیر خلاصی رو به اعصاب نداشته رئیسش زد.
رئیس پارک با دیدن صحنه رو به روش صورتش رو از عصبانیت در هم کشید و فاصله ابرو هاش از هم کمتر شد و با صدای کنترل شده ای به اون دختر بیخیال سر به هوا توپیید و گفت : مث اینکه بهت ادب ندادن وقتی بهت اجازه ورود ندادن داخل شی؟؟ بعدشم خیر سرت الان شدی افسر مین اون وقت میای توی اتاق مافوقت و رو صندلی میشینی اونم بدون اجازه ؟؟ و بعدشششش میای اون شکلات های عزیزم رو میکنی تو حلقت؟؟ بابا روتو برم من !
_ خیلی خب بابا چیکارم داشتی تو این ساعت؟ خدایی نمیدونی من تو این ساعت گشنمه و هیچی حالیم نیس ؟! بابا خب منم ادمم و وقت استراحت برای ریلکس کردن میخوام... این بدن لعنتیم خشک شد از بس بهش پرونده دادی!!! بعدشم الان که کسی پیشمون نیس یولا نمیذاری اینجا هم نفس راحت بکشم؟؟
_ دفعه اخرت باشه توی اداره بهم میگی یولا فهمیدی یا نه؟! بعدشم مرض که نداشتم حتما کارت داشتم که بهت گفتم بیای
_ تو همیشه یولای منی اوکی؟! همیشه چانیولای منی :)
_ یه لحظه خفه شو میخوام زرمو بزنم میذاری؟
_ اوکی اوکی معذرت میخوام افسر پارک دستور چیه قربان؟
_ ببین یه سر نخ پیدا کردیم از همون پرونده 006
گروهبان مین رو بیارید اتاقم...
اوه چقدر رو اعصاب یعنی نمیتونست خودش منو صدا بزنه حتما باید به منشیش بگه؟؟! از وقتی که از گروه بان بودن شده افسر پارک خیلییی رو مخ شده
دخترک خسته از کار زیادی و پرونده ای که یک سال تمام نتونسته بود حتی درست حسابی سر نخ گیر بیاره تا بتونه رئیس مافیایی که کار اصلیش قاچاق مواد مخدر هست اما خب در کنارش قاچاق اسلحه و خیلی کثافت کاری های دیگه هم انجام میده رو گیر بیاره... چرا؟؟! چونکه همه چی باید طبق این قانون لعنتی پیش بره. چرا؟! چونکه باید مدرک داشته باشی باید شاهد داشته باشی باید کلی کوفت و زهر مار داشته باشی تا بتونی تازه مجوز گیر بیاری که بتونی بری بارزسی کنی. مجوز رو کی میده؟ بله بالا دستی هایی که معلوم نیس تو گروه ما هستن یا با مافیان... هعییی دلم خونه از دست تک تک ادمای این اداره ....
دخترک همونجور که داشت به جون خودش غر میزد و زمین و زمان رو به فحش میکشید با صورت گرفته در اتاق رئیس رو زد و حتی با اینکه هنوز رئیس اجازه ورود نداده بود وارد شد و با بیخیالی رو یکی از صندلی هایی که افسر پارک برای مهمان هاش اماده کرده بود ، نشست... همونجور که داشت مینشست، یه شکلات از روی میز برداشت و با پوستش بدون معطلی اونو وارد دهانش کرد و پوست شکلات رو از لای دندوناش کشید و با این کار تیر خلاصی رو به اعصاب نداشته رئیسش زد.
رئیس پارک با دیدن صحنه رو به روش صورتش رو از عصبانیت در هم کشید و فاصله ابرو هاش از هم کمتر شد و با صدای کنترل شده ای به اون دختر بیخیال سر به هوا توپیید و گفت : مث اینکه بهت ادب ندادن وقتی بهت اجازه ورود ندادن داخل شی؟؟ بعدشم خیر سرت الان شدی افسر مین اون وقت میای توی اتاق مافوقت و رو صندلی میشینی اونم بدون اجازه ؟؟ و بعدشششش میای اون شکلات های عزیزم رو میکنی تو حلقت؟؟ بابا روتو برم من !
_ خیلی خب بابا چیکارم داشتی تو این ساعت؟ خدایی نمیدونی من تو این ساعت گشنمه و هیچی حالیم نیس ؟! بابا خب منم ادمم و وقت استراحت برای ریلکس کردن میخوام... این بدن لعنتیم خشک شد از بس بهش پرونده دادی!!! بعدشم الان که کسی پیشمون نیس یولا نمیذاری اینجا هم نفس راحت بکشم؟؟
_ دفعه اخرت باشه توی اداره بهم میگی یولا فهمیدی یا نه؟! بعدشم مرض که نداشتم حتما کارت داشتم که بهت گفتم بیای
_ تو همیشه یولای منی اوکی؟! همیشه چانیولای منی :)
_ یه لحظه خفه شو میخوام زرمو بزنم میذاری؟
_ اوکی اوکی معذرت میخوام افسر پارک دستور چیه قربان؟
_ ببین یه سر نخ پیدا کردیم از همون پرونده 006
۵.۲k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.