ʚFOR YOUɞ
ʚFOR YOUɞ
ʚPART_⁴ɞ
جیمین: چیییی
جونگکوک: چت....
سری بلند شدم رفتم دستشویی اومدم یه تیپ اسپرت آدم کش زدم و موهامو درست کردم و تافت زدم عطر تلخمو زدم و رفتم پایین
جیمین: اومدم بریم
ب/ج: آره
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خونه دوست بابام
ات ویو
بعد از اومدن از کافه رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون و یه لباس دارک پوشیدن(اسلاید بعد) رفتم جلو آینه موهامو بستم گوجه ای بالا بعدشم دو تار انداختم پایینیه رژ قرمز اما کمرنگ زدم و خط چشم کشیدم ریملم زدم و آماده بودم اصلا چرا آماده شدم ها دوست بابا م ها ولش رفتم پایین و آب خوردم رفتم یه نقطه از خونه و چالش میرفتم(هرچی می خوای تصور کنید) و فیلم میگرفتم همین طور مشغول بودم و صدای کسی رو نمیشنیدم چون ایرپاد تو گوشم بود که یونا زد پسه کلم
ات: چته گاومیش
یونا: بابا 15دقیقست اومدن
ات: کیا
یونا: دوست بابا اینا
ات: خاک به سرم دیدنم
یونا: معلومه که جیمین نگات میکنه باباش جونگکوک کپ کرده
ات: خاک به سرم
یونا: بیا دیگهه
ات: باشه
رفتیم سلام کردیم اما جیمین سرد بود
بعدش رفتم تو گوشیم قرار شد با اکیپمون تو دانشگاه فردا اکیپ جیمین اینا رو اذیت کنه منم موافق بودم پس به بابا گفتم
ات: بابا
ب/ات: چیه
ات: من باید برم تفنگ آبی بخرم
ب/ات: بچه شدی
ات: نه واسه یچیزی می خوام فردا قراره بریم جزیره ججو
ب/ات: چرا نگفتی
ات: یادم رفت به جین بگو ببرتم
ب/ات: با....
جیمین: میبرمش
ات: چیی
جیمین: آره می برمش
ب/ات: باش... برو ات
ات: اما..
ب/ات: اما نداره برید
جیمین: بریم
ات: بریم
رفتیم و با جیمین تو ماشین ازش پرسیدم
ات: چرا سردی باهام
جیمین: باهات سرد نیستم(سرد)
ات: اما هستی
جیمین: اره
ات: چرا
جیمین: چون.....
ʚPART_⁴ɞ
جیمین: چیییی
جونگکوک: چت....
سری بلند شدم رفتم دستشویی اومدم یه تیپ اسپرت آدم کش زدم و موهامو درست کردم و تافت زدم عطر تلخمو زدم و رفتم پایین
جیمین: اومدم بریم
ب/ج: آره
رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خونه دوست بابام
ات ویو
بعد از اومدن از کافه رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون و یه لباس دارک پوشیدن(اسلاید بعد) رفتم جلو آینه موهامو بستم گوجه ای بالا بعدشم دو تار انداختم پایینیه رژ قرمز اما کمرنگ زدم و خط چشم کشیدم ریملم زدم و آماده بودم اصلا چرا آماده شدم ها دوست بابا م ها ولش رفتم پایین و آب خوردم رفتم یه نقطه از خونه و چالش میرفتم(هرچی می خوای تصور کنید) و فیلم میگرفتم همین طور مشغول بودم و صدای کسی رو نمیشنیدم چون ایرپاد تو گوشم بود که یونا زد پسه کلم
ات: چته گاومیش
یونا: بابا 15دقیقست اومدن
ات: کیا
یونا: دوست بابا اینا
ات: خاک به سرم دیدنم
یونا: معلومه که جیمین نگات میکنه باباش جونگکوک کپ کرده
ات: خاک به سرم
یونا: بیا دیگهه
ات: باشه
رفتیم سلام کردیم اما جیمین سرد بود
بعدش رفتم تو گوشیم قرار شد با اکیپمون تو دانشگاه فردا اکیپ جیمین اینا رو اذیت کنه منم موافق بودم پس به بابا گفتم
ات: بابا
ب/ات: چیه
ات: من باید برم تفنگ آبی بخرم
ب/ات: بچه شدی
ات: نه واسه یچیزی می خوام فردا قراره بریم جزیره ججو
ب/ات: چرا نگفتی
ات: یادم رفت به جین بگو ببرتم
ب/ات: با....
جیمین: میبرمش
ات: چیی
جیمین: آره می برمش
ب/ات: باش... برو ات
ات: اما..
ب/ات: اما نداره برید
جیمین: بریم
ات: بریم
رفتیم و با جیمین تو ماشین ازش پرسیدم
ات: چرا سردی باهام
جیمین: باهات سرد نیستم(سرد)
ات: اما هستی
جیمین: اره
ات: چرا
جیمین: چون.....
۱۲.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.