☆ Black? ☆

☆ Black? ☆
[ P 1 ]
ترمز دستی ماشینت رو محکم کشیدی و گفتی
ا/ت : اه لعنتی ، باختم
دستت رو روی فرمون گذاشتی و چند ضربه یی زدی ، از ماشینت پیاده شدی ، محکم درو بستی و دستی توی
موهای تقربیا بلندت کشیدی .
اونم از ماشینش پیاده شد دروغ چرا چند لحظه واقعا تعجب کردی خیلی جذاب بود
ا/ت : اوکی ، قبول میکنم باختم ، شرطط چیه؟
کوک : فردا شب ساعت ۱۰ بیا به این آدرس یه مهمونی بزرگه شرط رو اونجا بهت میگم ، آها راستی. یه لباس خوب بپوش
ا/ت : امید وارم شرط مزخرفی نباشه
کوک : یادت باشه شرط ما سر چی بود ، یا خواسته ام رو برآورده میکنی یا با ارزش ترین چیزت رو ازت میگیرم. ا/ت : باشه میام ، من که چیزی نگفتم
کوک : آفرین
سوار ماشینش شد و از پیست خارج شد ، دستت رو چند بار به ماشین زدی و سوار ماشینت شدی .
یه نگا به ساعت انداختی ساعت ۱:۳۰ رو نشون میداد ، با سرعت به سمت خونه ات حرکت کردی البته اسمش رو خونه نمیشه گذاشت توی یه آپارتمان کوچیک زندگی میکردی ولی جاش خوب بود.
[پرش زمانی به فردا ظهر ساعت ۵]
آرایشتان رو کردی ، لباستو پوشیدی و به سمت مکان مهمونی حرکت کردی ، وقتی رسیدی یک بادیگارد درو برات باز کرد و گفت
بادیگارد: خانم ا/ت بفرمایید ، از این طرف
ادامه دارد...


شرط پارت بعد

۲۰:« لایک ❤️